اهمیت یکتاپرستی
اهمیت یکتاپرستی
از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است:
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافتهاست. (نسا ۴۸)

توسل
توسل به معنی یافتن وسیلهای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل به این معنی نزد شیعیان، صوفیان و بعضی اهل سنت مورد پذیرش و نزد عده ای دیگر از شیعه، اهل سنت و سلفیان رد می شود. و این گروه توسل را از «وسیله»، به معنای تقرّب جستن به غیر و جایز نمیدانند. هر دو گروه برای حقانیت خود شواهدی از قرآن و حدیث ذکر کرده اند در ظاهر قرآن و حدیث شواهدی دال بر توسل و رد آن هر دو وجود دارد که مذاهب اسلامی با تفاسیر متفاوت و تجمیع برداشتها به یک دیدگاه کلامی مشخص و متفاوت می رسند.
در دیدگاه شیعه
در عقاید شیعه توسل به معنی یافتن وسیلهای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل در میان شاخههای مختلف مسلمانان در طی قرون گذشته رواج داشته، ولی در میان شیعیان و صوفیان از اهمیت بیشتری برخوردار است. از قرن هشتم هجری قمری، انتقادات سلفیان از توسل درگیریهایی را بین آنان و شیعیان و اهل سنت معتدل به وجود آوردهاست.
توکل
توَکّل در اسلام به معنی آن است که بندهٔ خدا، خدا را وکیل در امر خود قرار دهد. شخصی که بر خدا توکل کرده، کارهای خود را به خدا حواله کرده و از هر عامل دیگری در امور خود دوری میجویند. شخص توکل کننده را «متوکل» مینامند. شخص متوکل تنها به خدا وابستهاست و او را اساس اعمال میداند. توکل ضد حرص دانسته شده که یکی از گناهان اولیه در اسلام است. حرص گناهی است که باعث رانده شدن آدم و حوا از بهشت گردید.
در قرآن، خدا دوستدار کسی که به او توکل میکند قلمداد شدهاست: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» توکل به معنی آن است که بنده امر خود را به خدایش واگذار کند. در مذهب شیعه دوازدهامامی، احادیث بسیاری در ستایش توکل وارد شدهاست.موسی بن جعفر امام هفتم شیعیان میگوید: «هر که میخواهد قویترین مردم باشد، به خدا توکل کند»
تکبیر
تکبیر به معنای یاد کردن (خدا) به بزرگی است و اغلب به صورت الله اکبر بیان می شود و شعاری اسلامی است.
تکبیر بخشی از اذان بوده و مسلمانان در بسیاری مواقع به عنوان شعار از آن استفاده میکنند. علاوه بر اذان تکبیر بخشی از سایر ادعیه اسلامی نیز میباشد.
معنی
الله اکبر از دو واژه الله به معنی خدا و اکبر که یک صفت برتر به معنای بزرگتر است، ساخته شدهاست.
در ترجمه الله اکبر به فارسی باید دقت کرد که الله مبتدا و اکبر خبر مربوط به آن است و لذا ترجمه فارسی آن به صورت خدا بزرگتر است(از آن که وصف شود) میباشد.
امام محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت در تفسیر این واژه میگوید:«معنی الله اکبر آن است که گویی که خدای بزرگتر است و حقیقت این آن باشد که بزرگتر از آن است که خلق وی را به قیاس خویش بتوانند شناخت، نه معنی آن است که وی از آن بزرگتر باشد. الله اکبر یعنی که خداوند بزرگتر از آن است که به قیاس عقل، آدمی وی را بتواند شناخت.»
کاربرد
الله اکبر به عنوان شعار در تظاهرات بین مسلمانان کاربرد دارد. برای مثال میتوان به تکبیرهای مردم آزادی خواه ایران در قبل از انقلاب ۵۷ اشاره کرد. همچنین در موقع تعجب کردن نیز توصیه شده است که مسلمانان این عبارت را به کار برند. این ذکر برای یاد کردن عظمت خدا در هنگام نماز و غیر آن و نیز گاهی در هنگام شادی مسلمانان کاربرد دارد.
تکبیر بر روی پرچمها
در پرچمهای کشورها و مناطق مختلف مسلمان نشین نیز این عبارت بکار رفته از جمله پرچمهای زیر. الله اکبر یا تکبیر به معنای بزرگ خواندن خداوند و توکل به اوست. هنگامی که مسلمانی تکبیر میگوید این حس به او داده میشود که چون کسی از خدا بزرگتر نیست(به اندازه خداوند قدرتمند نیست)اگر در حال انجام دادن کار نیکی باشد خداوند به او کمک خواهد کرد
جهاد
جِهاد یکی از مفاهیم دین اسلام است.
واژه «جهاد» از ریشه «ج-ه-د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. جهاد برعکس آنچه که امروزه توسط سیاستمداران مطرح میشود تنها به معنی جنگ و خونریزی نیست. بلکه در اصل به معنی کوشش و مبارزه میتواند در عرصههای گوناگون باشد. جهاد، مصادیق دیگری چون جهاد اصغر، جهاد مالی و جهاد زبانی دارد. برخی از عبادات نیز همسنگ جهاد دانسته شدهاند. متصدی امر جهاد، حکومت دینی است. بزرگترین جهاد «جهاد با نفس» است که با نام (جهاد اکبر) شناخته میشود و تلاش در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام، جهاد کوچک (جهاد اصغر) نام دارد.
جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمدهاست.
انواع جهاد
جهاد به صورت کلی به دو نوع جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم میگردد. جهاد دفاعی، جنگ و مبارزهای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم میگردد و آیات متعدد قرآن به آن دستور دارد. جهاد ابتدایی، جهادی است که مسلمانان ابتداءاً به جنگ وارد میشوند، بدون اینکه طرف مقابل ابتدا جنگ را آغاز کرده باشد. بر خلاف فقهای سیاسی یا جهادگرا همچون روح الله خمینی , علی خامنه ای و اصولاً اندیشه فقهی حکومت ایران و فقهای مایل به اسلامگرایی انقلابی، فقهای سنتی و غیر ایدئولوژیک جهاد ابتدایی را تنها در زمان پیامبر یا امام معصوم ممکن میدانند و انجام آن را بدون اجازه معصوم خطا میدانند. برخی اندیشمندان اسلامی مثل سیدمصطفی محقق داماد جهاد را در اسلام حتی در زمان امام معصوم تنها محدود به جهاد دفاعی میدانند.
اهداف جهاد
به دیدگاه مسلمانان جهاد اسلامی دارای اهداف مقدسی مانند براندازی شرک و کفر، مبارزه با تبهکاران و گمراهان، پاسداری از نظام اسلامی و دفاع از مرزها است و از نگر ایشان این اهداف موجب برتری این نوع جنگ نسبت به دیگر جنگها میشود.
غرب و مسألهٔ جهاد
«استیون ورتووک» یکی از جامعه شناسان غربی دربارهٔ رویکرد رسانهها نسبت به اسلام میگوید: «از پایان دهه ۱۹۷۰، مسلمانان همواره در عملیات خرابکارانه و تروریستی در نقاط مختلف جهان، به عنوان یک گروه هدف قرار گرفتهاند ... در ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۱، عنوان پرفروشترین روزنامة ایتالیا- کوریر دلامرا- چنین بود: "ترس بازشدن جبهة دومی در میان جهان مسلمان، به نام جهاد اسلامی" این دیدگاه، با عناوینی مانند"خطر تروریسم، وضعیت قرمز!"، "نقشهای برای جبهة داخلی" و یا "اعلام خطر! تروریسم گسترش مییابد" ادامه یافت ... ایدهٔ "تروریست عرب مسلمان"، مدام تولید میشد؛ زیرا از آن دسته اخباری بود که مردم دوست داشتند بشنوند و در ضمن، افکار عمومی را علیه اعراب مهاجر، تقویت میکرد».
«دن کوئل» از معاونین سابق دولت آمریکا بنیادگرایی اسلامی را یک خطر جهانی و جایگزین کمونیسم مطرح ساخت. از سوی دیگر، ویلی گلاس دبیر کل سازمان ناتو نیز در یک کنفرانس امنیتی در آلمان، اعلام کرد که بنیادگراییِ اسلامی اکنون برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به اندازهٔ خطر کمونیسم در گذشته، تهدید آمیز است.
جهاد در منظر قرآن
در قرآن آیاتی بسیار دربارهٔ عظمت و جایگاه رفیع جهاد در میان عبادات به چشم میخورد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ.«سوره توبه آیه ۱۹»
ترجمه فارسی آیه: آیا آبرسانی به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را همانند «عملِ» کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو نزد خداوند یکسان نیست و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْو لَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیةِ وَالْإِنجِیلِ وَالقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.«سوره توبه آیه ۱۱۱»
ترجمه فارسی آیه: در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهای اینکه بهشت برای آنان باشد خریده است همان کسانی که در راه خدا میجنگند و میکشند و کشته میشوند این به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معاملهای که با او کردهاید شادمان باشید و این همان رستگاری بزرگ است.
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ.«سوره صف آیه ۴»
ترجمه فارسی آیه: همانا خداوند کسانی را دوست دارد که صف بسته در راه او پیکار کنند، چنانکه گویی بنای بسیار مستحکم سربی هستند.
جهاد در روایات
روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا نقل شدهاست که به عنوان نمونه به چند روایت بسنده میکنیم: ابوذر غفاری از محمد پرسیدهاست:
کدام یک از اعمال نزد خداوند دوست داشتنی تر است؟ محمد پاسخ دادهاست:ایمان به خدا و جهاد در راه او. ابوذر غفاری دوباره سوال نمودهاست که کدامین جهاد از همه جهادها برتر است؟، پیامبر خدا که درود بی پایانش بر او و خاندانش باد، پاسخ دادهاست: جهاد کسی که اسبش پی شود و خونش در راه خدا بر زمین ریزد.
امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب دربارهٔ جهاد این چنین گفتهاست:
جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند تنها به روی اولیاء خاص خویش گشودهاست و آن لباس تقوا و زره نفوذ ناپذیر و سپر اطمینان بخش الهی بر پیکر مجاهدان است.
در روایت دیگری امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در رابطه با اهمیت جهاد اینطور میفرماید:
خداوند عزوجل جهاد را واجب کرده، و آن را بزرگ شمرده و یاری و یاورش قرار دادهاست. به خدا سوگند که دنیا و دین جز با جهاد اصلاح نمیشود.
امام محمدباقر از امامان شیعه در حدیثی خطاب به سلیمان بن خالد میگوید: «آیا میخواهی از اصل، فرع و قلهٔ اسلام برایت بگویم؟» سلیمان بن خالد میگوید: «آری، ای فرزند رسول خدا.» حضرت اینچنین میفرمایند:
اصل و عمود «خیمه ی» اسلام، نماز و فرع آن زکات و قله و اوج عظمتش جهاد است.
حلال
حلال در اسلام به معنای مجاز و مقابل آن حرام به معنای غیر مجاز است.
اسلام به دو بخش تقسیم می شود: اعتقادات، احکام یا تشریعیات.
منظور ازاعتقادات ، اصول فکری و مبانی ایدئولوژیک است که باید با تفکر و تدبر به آنها رسید مثل توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد و... اما منظور ازاحکام و تشریعیات مطالبی است که از طریق وحی بر پیامبر نازل شده و اطاعت از آنها برای فرد معتقد به اسلام واجب است.
مباحث مشمول حلال و حرام شامل
خوردنی ها و آشامیدنی ها.
معاملات و کسب و کار
ازدواج و طلاق
ارتباط با مردم(اعم از خانواده و همسایگان و همشهریان و حکومت)
ارتباط با طبیعت و حیوانات و محیط زیست
جنگ و صلح
و خلاصه همه ابعاد زندگی انسان در قالب حلال و حرام در شرع دارای دستور است.
حرام
حرام در لغت به معنای ناروا شدن و ممنوع کردن چیزی است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که ترک آن بر مکلَف لازم و انجامش عذاب دارد. مانند: دروغ
واجب
واجب در لغت به معنای لازم، ناگریز و حتمی است و در اصطلاح فقه اسلام عملی است که انجامش بر مکلَف لازم است و ترک آن عذاب دارد. مانند:نماز
در مواردی که مساله با دلیل نقلی همراه است و مستقیماً به شرع منتسب است به «واجب» تعبیر می شود. در صوررتی که با دلیل عقلی باشد بطوریکه نتوان به شرع منتسب دانست معمولاً از آن به «لازم» تعبیر می شود.
اقسام واجب
واجب عینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب عینی، آن است که از همه مکلفین خواسته شده و با انجام یک یا چند نفر از دیگران ساقط نمیشود مانند: نماز و روزه
واجب کفایی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب کفایی، آن است که اگر عدهای به قدر کفایت آن را انجام دهند، از دیگران ساقط میشود. مانند: نماز میت، امر به معروف و نهی از منکر
واجب تعیینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تعیینی، آن است که یک عمل مشخص از مکلفین خواسته شده است و بدل و جایگزین ندارد. مانند: نماز مغرب و عش
واجب تخییری: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تخییری، آن است که دو یا چند عمل از مکلَف خواسته شده و او اختیار دارد هرکدام را بخواهد انجام دهد. مانند: اختیار در اقامه نماز جمعه یا نماز ظهر در روز جمعه
مستحب
مستحب در لغت به معنای دوست داشته شده و پسندیده شده است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که انجامش بر مکلَف مطلوب است و پاداش دارد ولی ترک آن عذاب ندارد. مانند: نماز شب
مکروه
مکروه در لغت به معنای ناپسند، ناخوشایند و ناگوار است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که ترک آن مطلوب است و پاداش دارد ولی انجامش عذاب ندارد. مانند: پوشیدن لباس سیاه در نماز
مباح
مباح در لغت به معنای روا و جایز است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که انجام و ترک آن بر مکلَف مساوی است؛ نه عذابی دارد و نه پاداشی. مانند: راه رفتن
رمضان
رمضان یا رَمَضان المُبارَک (به عربی: رمضان) نام نهمین ماه سال قمری است. در این ماه، روزه بر مسلمانان واجب شدهاست. ماه رمضان در دین اسلام ماهی مبارک است. در قرآن از این ماه به عنوان ماهی که در آن قرآن نازل شده یاد شدهاست. مسلمانان معتقدند که شب قدر در این ماه واقع است. روزه داری در ماه رمضان بر مسلمانان واجب بوده و به همین دلیل خوردن غذاهای مقوی برای سحری و افطاری که مستحب است، تأکید می شود.
مناسبتها
۱۰ - درگذشت خدیجه، همسر پیامبر اسلام (۳ سال قبل از هجرت)
۱۵ - ولادت حسن بن علی، دومین امام شیعه (۳ قمری)
روز اکرام (در ایران)
۱۷ - معراج پیامبر اسلام (۶ ماه قبل از هجرت)
۱۸ - از شبهای قدر
۱۹ - ضربت خوردن علی بن ابی طالب، خلیفه چهارم مسلمین و امام اول شیعه (۴۰ قمری)
۲۰ - از شبهای قدر
۱۵ - فتح مکه بدست مسلمانان (۸ قمری)
۲۱ - درگذشت علی بن ابی طالب، خلیفه چهارم مسلمین و امام اول شیعه (۴۰ قمری)
۲۲ - از شبهای قدر
نزول قرآن در شب قدر (۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان)
اعمال
در این ماه بر تمام مسلمانان واجب است که روزه بگیرند و علاوه بر آن اعمال مستحبی بسیاری وجود دارد که از جمله ی آنها می توان به تلاوت قرآن (که خواندن هر آیه در این ماه پاداشی معادل ختم قرآن در ماه های دیگر در نزد خداوند دارد.)،خواندن ادعیه(از جمله "یا عظیم و .." و ادعیه روزانه) و همچنین افطاری دادن اشاره کرد.خواندن نماز تراویح نیز که زمان آن بعد از نماز عشاءاست از عبادات مخصوص این ماه نزد اهل سنت میباشد. به گفته مسلمانان، در ماه رمضان درهای بهشت باز و در های جهنم بسته میباشد. شیاطین در غل و زنجیر هستند و دعاها مستجاب میگردد.
سنت
واژه سنت ((به عربی: سنة), جمع سنن عربی) از ریشه (سن عربی) به معنای جریان ملایم و روان آب یا مسیر مستقیم شارش است. معنای عینی واژه مسیر مشخص و به خوبی پیموده است. سنت هنگام بحث منابع دین، سیره محمد پیامبر است که می آموخت و به عنوان معلم و بهترین نمونه شریعت عملاً اجرا می کرد. بنا بر باورهای اسلامی، برای اجرای احکام دین و مناسک دینی و شکل دادن زندگی در تطبیق با خواست خدا تمسک به این شیوه لازم است. قرآن یکی از وظایف پیامبر به عنوان فرستاده خدا را اجرای این اعمال می داند.
در دین اسلام و منابع دینی، سنت به سنت محمد امین پیامبر اسلام گفته می شود و به معنای تمامی رفتارها و گفتارهایی است که در حضور و زمان ایشان انجام می شده و نهی از آن نفرموده است.
در مذهب شیعه، علاوه بر پیامبر اسلام، امامان شیعه نیز داخل تعریف سنت دانسته شده اند. در مجموع؛ سنّت در اصطلاح شیعیان یعنی گفتار و کردار و تقریرِ چهارده معصوم و در اصطلاح اهل سنّت یعنی گفتار و کردار و تقریرِ پیامبر. گفتار به معنای قول چهارده معصوم و کردار بهمعنای عمل و رفتار چهارده معصوم است. تقریر بهمعنای سکوتی است که علامت رضایت باشد..
شرک
شِرک واژهای عربی است که از سه حرف شرک به معنی شریکبودن تشکیل شدهاست. در دین شرک در برابر توحید قرار دارد و مفهوم آن اعتقاد داشتن به چندخدایی (وجود چند خدا) یا فرض نمودن شریک برای خدا است. شرک تنها گناه نابخشودنی در قرآن عنوان شده است:
«الله شرک به خود را نمیبخشد و گناهان دیگر جز آن را برای هرکه بخواهد میآمرزد. آنکه برای الله شریکی قرار میدهد گناه بسیار عظیمی مرتکب شده است.» (۴:۴۸)
برای شناخت درست شرک و شرک ورزیدن، رجوع به قرآن و آیات موجود پیرامون آن راهگشا خواهد بود. در زیر آیاتی بعنوان نمونه درج میشوند:
«کسی را که هوای نفس خود به خدایی گرفته دیدهایی؟ آیا میتوانی حامی و کارساز او باشی؟» (۲۵:۴۳)
«میبینی آنهایی را که گمان میکنند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از آن نازل شده ایمان دارند اما میخواهند که طاغوت برایشان حکم کند؛ و به آنها دستور داده شده که به اینان کافِر باشند. شیطان میخواهد که به شدت گمراهشان سازد.» (۴:۶۰)
«و الله گفت: ای عیسی بن مریم، آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به غیر از الله به خدایی بگیرند؟ گفت: ستودن برازنده توست، خود را جایز نمیبینم سخنی بگویم که در خور آن نیستم. اگر چنین چیزی گفته بودم بدان آگاه میشدی. تو به آنچه در نفس من است آگاهی و من به آنچه در نفس تو ست بی اطلاع، توئی دانای نهانها.» (۵:۱۱۶)
«شما یک به یک به سوی ما آمدهاید، همانطوری که در آغاز شما را آفریدیم؛ و هر آنچه که برای شما فراهم کرده بودیم پشت سر نهادهاید. شفیعانتان را که فکر میکردید با شما شریکاند، همراهتان نمیبینیم. پیوندهای شما از هم بریده و آنچه میپنداشتید دور و گم شده است.» (۶:۹۴)
«و برای الله شریکانی از جن قرار دادهاند، حال آنکه او آنان را خلق کرده است. بی هیچ علم و دانشی دختران و پسرانی را برای او تصور کردهاند. الله ستودنی و برتر از چیزی است که وصفش میکنند.» (۶:۱۰۰)
«آیا موجودی را شریک خدا قرار میدهند که چیزی خلق نکرده و خود مخلوق است؟» (۷:۱۹۰)
«هر آنکه جز الله فرا میخوانید، بندگانی امثال شما هستند. اگر راست میگویید، آنها را بخوانید تا پاسخی بدهند.» (۷:۱۹۴)
«در آن زمان همه آنان را جمع میکنیم، پس به آنانی که شریکی قائل شدهاند میگوییم شما و شریکانتان مکان یابید. سپس میانشان جدایی میافکنیم و شریکان آنها گویند شما ما را عبادت نمیکردید. * شهادت الله بین ما و شما کافی است که ما از عبادت شما آگاه نبودهایم.» (۲۸-۱۰:۲۹)
«بگو کیست پروردگار آسمانها و زمین؟ بگو الله، بگو غیر از او برای خود اولیائی برگزیدهاید که قادر نیستند سود و زیانی به حال خود داشته باشند؟ بگو آیا کور و بینا مثل هم اند، یا تاریکی و روشنایی؟ آیا شریکانی که برای الله قائل شدهاند، چیزی شبیه آنچه او خلق کرده، آفریدهاند که اینان درباره آفرینش به اشتباه افتادهاند؟ بگو الله خالق همه چیز است و اوست یگانه قهار.» (۱۳:۱۶)
«و چون آنان که شریکانی قائل شدهاند، شریکان خود را ببینند، گویند پروردگار ما اینان شریکانی اند که در کنار تو فرا میخواندیم. آنان در جواب پاسخ میدهند که شما دروغ میگویید.» (۱۶:۸۶)
«آنهایی که فرا میخوانند، خود درصدد اند برای تقرب به پروردگارشان وسیلهای بیابند، به رحمت او امید بستهاند و از عذابش میترسند. عذاب پروردگارت وحشتناک است.» (۱۷:۵۷)
«شما و آنچه جز الله میپرستیدید، سوخت جهنم خواهید بود. این سرنوشت مختوم شماست.» (۲۱:۹۸)
«زمانی همه آنان را جمع میکنیم، سپس به آنان که شریکی قائل شدهاند میگوییم، کجایند شریکانی که نزد خود میپنداشتید؟ * پاسخ و عذر آنان چیزی نیست جز اینکه گویند به الله سوگند ما مشرک نبودهایم. * ببین که چگونه به خود دروغ میگویند. آنچه افترا میبستند از آنها دور و گم شده اند.» (۲۴-۶:۲۲)
«زمانی همه و آنچه جز الله میپرستیدند را جمع میکنیم؛ پس میگوید آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنها راه را گم کردند؟ * گویند ستودن برازنده توست. ما خود را جایز نمیبینیم که جز تو اولیائی برگزیده باشیم، اما تو آنان و پدرانشان را برخوردار ساختی در نتیجه ذکر را فراموش کردند و مردمی نابکار شدند.» (۱۸-۲۵:۱۷)
«زمانی که آنان را ندا میدهد و گوید کجایند شریکانی که برای من میپنداشتید؟ * آنان که مستحق مجازاتاند گویند پروردگار ما، اینان کسانیاند که ما گمراه کردهایم، گمراهشان کردهایم چون خود گمراه شده بودیم. از اینان بیزاری میجوییم و به تو روی میآوریم. آنان ما را نمیپرستیدند.» (۶۳-۲۸:۶۲)
صله رحم
«صله» در لغت به معنای احسان و دوستی آمدهاست و مراد از «رَحِم» خویشاوندان و بستگان میباشد.در اصطلاح، صله رحم محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است.
در اسلام
در اصطلاح، صله رحم (یا پیوند خویشاوندی) محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است.اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی واستحکام روابط خانوادگی را مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کردهاست .صله رحم، تنها به رفتوآمد و دیدار نیست، همان گونه که قطع رحم، به ترک آمدوشد نیست. هدف از صله رحم برقرار کردن ارتباط و پیوند عاطفی با خویشاوندان است و این ارتباط از راههای گوناگونی امکان پذیر است:
کمک جانی: در جایی است که جان یکی از بستگان در خطر باشد که در این صورت وی باید تا پای جان بایستد و از خویشاوندان خود ـ در چارچوب اسلام و معیارهای مکتبی ـ دفاع کند، تا ضرر را از او دفع نمایند.
کمک مالی: اگر در مواردی میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگی مالی به ایشان لازم است.
کمک فکری: در جایی است که یکی از بستگان انسان نیاز به راهنمایی دارد.
ترک آزار: یکی از بهترین روشهای صله رحم با خویشاوندان، ترک اذیت و آزار آنان است. بدین معنا پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت نکردن در زندگی آنها به عناوین مختلف، عیبجویی نکردن از آنان و... از بهترین موارد صله رحم است. اگر کسی نمیتواند به بستگان خود کمک مالی کند، لااقل باید زمینه اذیّت و آزار آنان را فراهم نکند.
کمک عاطفی: اگر عضوی نیاز به توجه و محبت دارد، از او دریغ نکند.
قطع صله رحم
از دید مسلمانان و طبق روایتهای مذهبی آنها صله رحم مطلقاً واجب و قطع صله رحم مطلقاً حرام و از گناهان کبیره است.
کفر و فسق دلیلی بر قطع حق رحم نیست. ابن حمید از حضرت صادق پرسید: بستگان من بر غیر دین من هستند. آیا باز برای ایشان حقی بر عهده من است؟ حضرت فرمود: بلی، حق رحم به هیچ چیز ساقط نمیشود. اگر بستگانت بر دین تو بودند، دو حق بر تو داشتند: حق رحم و حق اسلام.
مقابله به مثل دلیلی بر قطع حق رحم نیست. شخصی از امام صادق میپرسد: «پسر عمویی دارم که هر چه با او می پیوندم، از من میبُرَد. آیا اجازه می دهید با او قطع رابطه کنم؟» حضرت فرمود: «اگر تو با او رابطه برقرار کنی و او از تو بِبُرَد، خدا شما را به هم میپیوندد و اگر تو از او بِبُری و او از تو ببرد، خدا از هر دو ببرد.»
واجب
واجب در لغت به معنای لازم، ناگریز و حتمی است و در اصطلاح فقه اسلام عملی است که انجامش بر مکلَف لازم است و ترک آن عذاب دارد. مانند:نماز
در مواردی که مساله با دلیل نقلی همراه است و مستقیماً به شرع منتسب است به «واجب» تعبیر می شود. در صوررتی که با دلیل عقلی باشد بطوریکه نتوان به شرع منتسب دانست معمولاً از آن به «لازم» تعبیر می شود.
اقسام واجب
واجب عینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب عینی، آن است که از همه مکلفین خواسته شده و با انجام یک یا چند نفر از دیگران ساقط نمیشود مانند: نماز و روزه
واجب کفایی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب کفایی، آن است که اگر عدهای به قدر کفایت آن را انجام دهند، از دیگران ساقط میشود. مانند: نماز میت، امر به معروف و نهی از منکر
واجب تعیینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تعیینی، آن است که یک عمل مشخص از مکلفین خواسته شده است و بدل و جایگزین ندارد. مانند: نماز مغرب و عش
واجب تخییری: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تخییری، آن است که دو یا چند عمل از مکلَف خواسته شده و او اختیار دارد هرکدام را بخواهد انجام دهد. مانند: اختیار در اقامه نماز جمعه یا نماز ظهر در روز جمعه
حقالله
در لغت به معنایی «حق خدا» میباشد.
در دین اسلام حقوق به دو قسمت تقسیم میشوند: حق الله و حق الناس.
حق الله حقوقی است که فرد در مقابل خدا بر گردن دارند. حقوقی که فرد قبال خود دارد نیز جزء این گروه حساب میشوند. مانند نماز و روزه.
بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. و پاسخ دادن حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق الله است. چرا که خداوند حق خود را میبخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.
از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است:
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافتهاست. (نسا ۴۸)

توسل
توسل به معنی یافتن وسیلهای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل به این معنی نزد شیعیان، صوفیان و بعضی اهل سنت مورد پذیرش و نزد عده ای دیگر از شیعه، اهل سنت و سلفیان رد می شود. و این گروه توسل را از «وسیله»، به معنای تقرّب جستن به غیر و جایز نمیدانند. هر دو گروه برای حقانیت خود شواهدی از قرآن و حدیث ذکر کرده اند در ظاهر قرآن و حدیث شواهدی دال بر توسل و رد آن هر دو وجود دارد که مذاهب اسلامی با تفاسیر متفاوت و تجمیع برداشتها به یک دیدگاه کلامی مشخص و متفاوت می رسند.
در دیدگاه شیعه
در عقاید شیعه توسل به معنی یافتن وسیلهای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل در میان شاخههای مختلف مسلمانان در طی قرون گذشته رواج داشته، ولی در میان شیعیان و صوفیان از اهمیت بیشتری برخوردار است. از قرن هشتم هجری قمری، انتقادات سلفیان از توسل درگیریهایی را بین آنان و شیعیان و اهل سنت معتدل به وجود آوردهاست.
توکل
توَکّل در اسلام به معنی آن است که بندهٔ خدا، خدا را وکیل در امر خود قرار دهد. شخصی که بر خدا توکل کرده، کارهای خود را به خدا حواله کرده و از هر عامل دیگری در امور خود دوری میجویند. شخص توکل کننده را «متوکل» مینامند. شخص متوکل تنها به خدا وابستهاست و او را اساس اعمال میداند. توکل ضد حرص دانسته شده که یکی از گناهان اولیه در اسلام است. حرص گناهی است که باعث رانده شدن آدم و حوا از بهشت گردید.
در قرآن، خدا دوستدار کسی که به او توکل میکند قلمداد شدهاست: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» توکل به معنی آن است که بنده امر خود را به خدایش واگذار کند. در مذهب شیعه دوازدهامامی، احادیث بسیاری در ستایش توکل وارد شدهاست.موسی بن جعفر امام هفتم شیعیان میگوید: «هر که میخواهد قویترین مردم باشد، به خدا توکل کند»
تکبیر
تکبیر به معنای یاد کردن (خدا) به بزرگی است و اغلب به صورت الله اکبر بیان می شود و شعاری اسلامی است.
تکبیر بخشی از اذان بوده و مسلمانان در بسیاری مواقع به عنوان شعار از آن استفاده میکنند. علاوه بر اذان تکبیر بخشی از سایر ادعیه اسلامی نیز میباشد.
معنی
الله اکبر از دو واژه الله به معنی خدا و اکبر که یک صفت برتر به معنای بزرگتر است، ساخته شدهاست.
در ترجمه الله اکبر به فارسی باید دقت کرد که الله مبتدا و اکبر خبر مربوط به آن است و لذا ترجمه فارسی آن به صورت خدا بزرگتر است(از آن که وصف شود) میباشد.
امام محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت در تفسیر این واژه میگوید:«معنی الله اکبر آن است که گویی که خدای بزرگتر است و حقیقت این آن باشد که بزرگتر از آن است که خلق وی را به قیاس خویش بتوانند شناخت، نه معنی آن است که وی از آن بزرگتر باشد. الله اکبر یعنی که خداوند بزرگتر از آن است که به قیاس عقل، آدمی وی را بتواند شناخت.»
کاربرد
الله اکبر به عنوان شعار در تظاهرات بین مسلمانان کاربرد دارد. برای مثال میتوان به تکبیرهای مردم آزادی خواه ایران در قبل از انقلاب ۵۷ اشاره کرد. همچنین در موقع تعجب کردن نیز توصیه شده است که مسلمانان این عبارت را به کار برند. این ذکر برای یاد کردن عظمت خدا در هنگام نماز و غیر آن و نیز گاهی در هنگام شادی مسلمانان کاربرد دارد.
تکبیر بر روی پرچمها
در پرچمهای کشورها و مناطق مختلف مسلمان نشین نیز این عبارت بکار رفته از جمله پرچمهای زیر. الله اکبر یا تکبیر به معنای بزرگ خواندن خداوند و توکل به اوست. هنگامی که مسلمانی تکبیر میگوید این حس به او داده میشود که چون کسی از خدا بزرگتر نیست(به اندازه خداوند قدرتمند نیست)اگر در حال انجام دادن کار نیکی باشد خداوند به او کمک خواهد کرد
جهاد
جِهاد یکی از مفاهیم دین اسلام است.
واژه «جهاد» از ریشه «ج-ه-د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. جهاد برعکس آنچه که امروزه توسط سیاستمداران مطرح میشود تنها به معنی جنگ و خونریزی نیست. بلکه در اصل به معنی کوشش و مبارزه میتواند در عرصههای گوناگون باشد. جهاد، مصادیق دیگری چون جهاد اصغر، جهاد مالی و جهاد زبانی دارد. برخی از عبادات نیز همسنگ جهاد دانسته شدهاند. متصدی امر جهاد، حکومت دینی است. بزرگترین جهاد «جهاد با نفس» است که با نام (جهاد اکبر) شناخته میشود و تلاش در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام، جهاد کوچک (جهاد اصغر) نام دارد.
جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمدهاست.
انواع جهاد
جهاد به صورت کلی به دو نوع جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم میگردد. جهاد دفاعی، جنگ و مبارزهای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم میگردد و آیات متعدد قرآن به آن دستور دارد. جهاد ابتدایی، جهادی است که مسلمانان ابتداءاً به جنگ وارد میشوند، بدون اینکه طرف مقابل ابتدا جنگ را آغاز کرده باشد. بر خلاف فقهای سیاسی یا جهادگرا همچون روح الله خمینی , علی خامنه ای و اصولاً اندیشه فقهی حکومت ایران و فقهای مایل به اسلامگرایی انقلابی، فقهای سنتی و غیر ایدئولوژیک جهاد ابتدایی را تنها در زمان پیامبر یا امام معصوم ممکن میدانند و انجام آن را بدون اجازه معصوم خطا میدانند. برخی اندیشمندان اسلامی مثل سیدمصطفی محقق داماد جهاد را در اسلام حتی در زمان امام معصوم تنها محدود به جهاد دفاعی میدانند.
اهداف جهاد
به دیدگاه مسلمانان جهاد اسلامی دارای اهداف مقدسی مانند براندازی شرک و کفر، مبارزه با تبهکاران و گمراهان، پاسداری از نظام اسلامی و دفاع از مرزها است و از نگر ایشان این اهداف موجب برتری این نوع جنگ نسبت به دیگر جنگها میشود.
غرب و مسألهٔ جهاد
«استیون ورتووک» یکی از جامعه شناسان غربی دربارهٔ رویکرد رسانهها نسبت به اسلام میگوید: «از پایان دهه ۱۹۷۰، مسلمانان همواره در عملیات خرابکارانه و تروریستی در نقاط مختلف جهان، به عنوان یک گروه هدف قرار گرفتهاند ... در ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۱، عنوان پرفروشترین روزنامة ایتالیا- کوریر دلامرا- چنین بود: "ترس بازشدن جبهة دومی در میان جهان مسلمان، به نام جهاد اسلامی" این دیدگاه، با عناوینی مانند"خطر تروریسم، وضعیت قرمز!"، "نقشهای برای جبهة داخلی" و یا "اعلام خطر! تروریسم گسترش مییابد" ادامه یافت ... ایدهٔ "تروریست عرب مسلمان"، مدام تولید میشد؛ زیرا از آن دسته اخباری بود که مردم دوست داشتند بشنوند و در ضمن، افکار عمومی را علیه اعراب مهاجر، تقویت میکرد».
«دن کوئل» از معاونین سابق دولت آمریکا بنیادگرایی اسلامی را یک خطر جهانی و جایگزین کمونیسم مطرح ساخت. از سوی دیگر، ویلی گلاس دبیر کل سازمان ناتو نیز در یک کنفرانس امنیتی در آلمان، اعلام کرد که بنیادگراییِ اسلامی اکنون برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به اندازهٔ خطر کمونیسم در گذشته، تهدید آمیز است.
جهاد در منظر قرآن
در قرآن آیاتی بسیار دربارهٔ عظمت و جایگاه رفیع جهاد در میان عبادات به چشم میخورد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ.«سوره توبه آیه ۱۹»
ترجمه فارسی آیه: آیا آبرسانی به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را همانند «عملِ» کسی قرار دادهاید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو نزد خداوند یکسان نیست و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْو لَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیةِ وَالْإِنجِیلِ وَالقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.«سوره توبه آیه ۱۱۱»
ترجمه فارسی آیه: در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهای اینکه بهشت برای آنان باشد خریده است همان کسانی که در راه خدا میجنگند و میکشند و کشته میشوند این به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معاملهای که با او کردهاید شادمان باشید و این همان رستگاری بزرگ است.
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ.«سوره صف آیه ۴»
ترجمه فارسی آیه: همانا خداوند کسانی را دوست دارد که صف بسته در راه او پیکار کنند، چنانکه گویی بنای بسیار مستحکم سربی هستند.
جهاد در روایات
روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا نقل شدهاست که به عنوان نمونه به چند روایت بسنده میکنیم: ابوذر غفاری از محمد پرسیدهاست:
کدام یک از اعمال نزد خداوند دوست داشتنی تر است؟ محمد پاسخ دادهاست:ایمان به خدا و جهاد در راه او. ابوذر غفاری دوباره سوال نمودهاست که کدامین جهاد از همه جهادها برتر است؟، پیامبر خدا که درود بی پایانش بر او و خاندانش باد، پاسخ دادهاست: جهاد کسی که اسبش پی شود و خونش در راه خدا بر زمین ریزد.
امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب دربارهٔ جهاد این چنین گفتهاست:
جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند تنها به روی اولیاء خاص خویش گشودهاست و آن لباس تقوا و زره نفوذ ناپذیر و سپر اطمینان بخش الهی بر پیکر مجاهدان است.
در روایت دیگری امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در رابطه با اهمیت جهاد اینطور میفرماید:
خداوند عزوجل جهاد را واجب کرده، و آن را بزرگ شمرده و یاری و یاورش قرار دادهاست. به خدا سوگند که دنیا و دین جز با جهاد اصلاح نمیشود.
امام محمدباقر از امامان شیعه در حدیثی خطاب به سلیمان بن خالد میگوید: «آیا میخواهی از اصل، فرع و قلهٔ اسلام برایت بگویم؟» سلیمان بن خالد میگوید: «آری، ای فرزند رسول خدا.» حضرت اینچنین میفرمایند:
اصل و عمود «خیمه ی» اسلام، نماز و فرع آن زکات و قله و اوج عظمتش جهاد است.
حلال
حلال در اسلام به معنای مجاز و مقابل آن حرام به معنای غیر مجاز است.
اسلام به دو بخش تقسیم می شود: اعتقادات، احکام یا تشریعیات.
منظور ازاعتقادات ، اصول فکری و مبانی ایدئولوژیک است که باید با تفکر و تدبر به آنها رسید مثل توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد و... اما منظور ازاحکام و تشریعیات مطالبی است که از طریق وحی بر پیامبر نازل شده و اطاعت از آنها برای فرد معتقد به اسلام واجب است.
مباحث مشمول حلال و حرام شامل
خوردنی ها و آشامیدنی ها.
معاملات و کسب و کار
ازدواج و طلاق
ارتباط با مردم(اعم از خانواده و همسایگان و همشهریان و حکومت)
ارتباط با طبیعت و حیوانات و محیط زیست
جنگ و صلح
و خلاصه همه ابعاد زندگی انسان در قالب حلال و حرام در شرع دارای دستور است.
حرام
حرام در لغت به معنای ناروا شدن و ممنوع کردن چیزی است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که ترک آن بر مکلَف لازم و انجامش عذاب دارد. مانند: دروغ
واجب
واجب در لغت به معنای لازم، ناگریز و حتمی است و در اصطلاح فقه اسلام عملی است که انجامش بر مکلَف لازم است و ترک آن عذاب دارد. مانند:نماز
در مواردی که مساله با دلیل نقلی همراه است و مستقیماً به شرع منتسب است به «واجب» تعبیر می شود. در صوررتی که با دلیل عقلی باشد بطوریکه نتوان به شرع منتسب دانست معمولاً از آن به «لازم» تعبیر می شود.
اقسام واجب
واجب عینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب عینی، آن است که از همه مکلفین خواسته شده و با انجام یک یا چند نفر از دیگران ساقط نمیشود مانند: نماز و روزه
واجب کفایی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب کفایی، آن است که اگر عدهای به قدر کفایت آن را انجام دهند، از دیگران ساقط میشود. مانند: نماز میت، امر به معروف و نهی از منکر
واجب تعیینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تعیینی، آن است که یک عمل مشخص از مکلفین خواسته شده است و بدل و جایگزین ندارد. مانند: نماز مغرب و عش
واجب تخییری: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تخییری، آن است که دو یا چند عمل از مکلَف خواسته شده و او اختیار دارد هرکدام را بخواهد انجام دهد. مانند: اختیار در اقامه نماز جمعه یا نماز ظهر در روز جمعه
مستحب
مستحب در لغت به معنای دوست داشته شده و پسندیده شده است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که انجامش بر مکلَف مطلوب است و پاداش دارد ولی ترک آن عذاب ندارد. مانند: نماز شب
مکروه
مکروه در لغت به معنای ناپسند، ناخوشایند و ناگوار است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که ترک آن مطلوب است و پاداش دارد ولی انجامش عذاب ندارد. مانند: پوشیدن لباس سیاه در نماز
مباح
مباح در لغت به معنای روا و جایز است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که انجام و ترک آن بر مکلَف مساوی است؛ نه عذابی دارد و نه پاداشی. مانند: راه رفتن
رمضان
رمضان یا رَمَضان المُبارَک (به عربی: رمضان) نام نهمین ماه سال قمری است. در این ماه، روزه بر مسلمانان واجب شدهاست. ماه رمضان در دین اسلام ماهی مبارک است. در قرآن از این ماه به عنوان ماهی که در آن قرآن نازل شده یاد شدهاست. مسلمانان معتقدند که شب قدر در این ماه واقع است. روزه داری در ماه رمضان بر مسلمانان واجب بوده و به همین دلیل خوردن غذاهای مقوی برای سحری و افطاری که مستحب است، تأکید می شود.
مناسبتها
۱۰ - درگذشت خدیجه، همسر پیامبر اسلام (۳ سال قبل از هجرت)
۱۵ - ولادت حسن بن علی، دومین امام شیعه (۳ قمری)
روز اکرام (در ایران)
۱۷ - معراج پیامبر اسلام (۶ ماه قبل از هجرت)
۱۸ - از شبهای قدر
۱۹ - ضربت خوردن علی بن ابی طالب، خلیفه چهارم مسلمین و امام اول شیعه (۴۰ قمری)
۲۰ - از شبهای قدر
۱۵ - فتح مکه بدست مسلمانان (۸ قمری)
۲۱ - درگذشت علی بن ابی طالب، خلیفه چهارم مسلمین و امام اول شیعه (۴۰ قمری)
۲۲ - از شبهای قدر
نزول قرآن در شب قدر (۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان)
اعمال
در این ماه بر تمام مسلمانان واجب است که روزه بگیرند و علاوه بر آن اعمال مستحبی بسیاری وجود دارد که از جمله ی آنها می توان به تلاوت قرآن (که خواندن هر آیه در این ماه پاداشی معادل ختم قرآن در ماه های دیگر در نزد خداوند دارد.)،خواندن ادعیه(از جمله "یا عظیم و .." و ادعیه روزانه) و همچنین افطاری دادن اشاره کرد.خواندن نماز تراویح نیز که زمان آن بعد از نماز عشاءاست از عبادات مخصوص این ماه نزد اهل سنت میباشد. به گفته مسلمانان، در ماه رمضان درهای بهشت باز و در های جهنم بسته میباشد. شیاطین در غل و زنجیر هستند و دعاها مستجاب میگردد.
سنت
واژه سنت ((به عربی: سنة), جمع سنن عربی) از ریشه (سن عربی) به معنای جریان ملایم و روان آب یا مسیر مستقیم شارش است. معنای عینی واژه مسیر مشخص و به خوبی پیموده است. سنت هنگام بحث منابع دین، سیره محمد پیامبر است که می آموخت و به عنوان معلم و بهترین نمونه شریعت عملاً اجرا می کرد. بنا بر باورهای اسلامی، برای اجرای احکام دین و مناسک دینی و شکل دادن زندگی در تطبیق با خواست خدا تمسک به این شیوه لازم است. قرآن یکی از وظایف پیامبر به عنوان فرستاده خدا را اجرای این اعمال می داند.
در دین اسلام و منابع دینی، سنت به سنت محمد امین پیامبر اسلام گفته می شود و به معنای تمامی رفتارها و گفتارهایی است که در حضور و زمان ایشان انجام می شده و نهی از آن نفرموده است.
در مذهب شیعه، علاوه بر پیامبر اسلام، امامان شیعه نیز داخل تعریف سنت دانسته شده اند. در مجموع؛ سنّت در اصطلاح شیعیان یعنی گفتار و کردار و تقریرِ چهارده معصوم و در اصطلاح اهل سنّت یعنی گفتار و کردار و تقریرِ پیامبر. گفتار به معنای قول چهارده معصوم و کردار بهمعنای عمل و رفتار چهارده معصوم است. تقریر بهمعنای سکوتی است که علامت رضایت باشد..
شرک
شِرک واژهای عربی است که از سه حرف شرک به معنی شریکبودن تشکیل شدهاست. در دین شرک در برابر توحید قرار دارد و مفهوم آن اعتقاد داشتن به چندخدایی (وجود چند خدا) یا فرض نمودن شریک برای خدا است. شرک تنها گناه نابخشودنی در قرآن عنوان شده است:
«الله شرک به خود را نمیبخشد و گناهان دیگر جز آن را برای هرکه بخواهد میآمرزد. آنکه برای الله شریکی قرار میدهد گناه بسیار عظیمی مرتکب شده است.» (۴:۴۸)
برای شناخت درست شرک و شرک ورزیدن، رجوع به قرآن و آیات موجود پیرامون آن راهگشا خواهد بود. در زیر آیاتی بعنوان نمونه درج میشوند:
«کسی را که هوای نفس خود به خدایی گرفته دیدهایی؟ آیا میتوانی حامی و کارساز او باشی؟» (۲۵:۴۳)
«میبینی آنهایی را که گمان میکنند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از آن نازل شده ایمان دارند اما میخواهند که طاغوت برایشان حکم کند؛ و به آنها دستور داده شده که به اینان کافِر باشند. شیطان میخواهد که به شدت گمراهشان سازد.» (۴:۶۰)
«و الله گفت: ای عیسی بن مریم، آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به غیر از الله به خدایی بگیرند؟ گفت: ستودن برازنده توست، خود را جایز نمیبینم سخنی بگویم که در خور آن نیستم. اگر چنین چیزی گفته بودم بدان آگاه میشدی. تو به آنچه در نفس من است آگاهی و من به آنچه در نفس تو ست بی اطلاع، توئی دانای نهانها.» (۵:۱۱۶)
«شما یک به یک به سوی ما آمدهاید، همانطوری که در آغاز شما را آفریدیم؛ و هر آنچه که برای شما فراهم کرده بودیم پشت سر نهادهاید. شفیعانتان را که فکر میکردید با شما شریکاند، همراهتان نمیبینیم. پیوندهای شما از هم بریده و آنچه میپنداشتید دور و گم شده است.» (۶:۹۴)
«و برای الله شریکانی از جن قرار دادهاند، حال آنکه او آنان را خلق کرده است. بی هیچ علم و دانشی دختران و پسرانی را برای او تصور کردهاند. الله ستودنی و برتر از چیزی است که وصفش میکنند.» (۶:۱۰۰)
«آیا موجودی را شریک خدا قرار میدهند که چیزی خلق نکرده و خود مخلوق است؟» (۷:۱۹۰)
«هر آنکه جز الله فرا میخوانید، بندگانی امثال شما هستند. اگر راست میگویید، آنها را بخوانید تا پاسخی بدهند.» (۷:۱۹۴)
«در آن زمان همه آنان را جمع میکنیم، پس به آنانی که شریکی قائل شدهاند میگوییم شما و شریکانتان مکان یابید. سپس میانشان جدایی میافکنیم و شریکان آنها گویند شما ما را عبادت نمیکردید. * شهادت الله بین ما و شما کافی است که ما از عبادت شما آگاه نبودهایم.» (۲۸-۱۰:۲۹)
«بگو کیست پروردگار آسمانها و زمین؟ بگو الله، بگو غیر از او برای خود اولیائی برگزیدهاید که قادر نیستند سود و زیانی به حال خود داشته باشند؟ بگو آیا کور و بینا مثل هم اند، یا تاریکی و روشنایی؟ آیا شریکانی که برای الله قائل شدهاند، چیزی شبیه آنچه او خلق کرده، آفریدهاند که اینان درباره آفرینش به اشتباه افتادهاند؟ بگو الله خالق همه چیز است و اوست یگانه قهار.» (۱۳:۱۶)
«و چون آنان که شریکانی قائل شدهاند، شریکان خود را ببینند، گویند پروردگار ما اینان شریکانی اند که در کنار تو فرا میخواندیم. آنان در جواب پاسخ میدهند که شما دروغ میگویید.» (۱۶:۸۶)
«آنهایی که فرا میخوانند، خود درصدد اند برای تقرب به پروردگارشان وسیلهای بیابند، به رحمت او امید بستهاند و از عذابش میترسند. عذاب پروردگارت وحشتناک است.» (۱۷:۵۷)
«شما و آنچه جز الله میپرستیدید، سوخت جهنم خواهید بود. این سرنوشت مختوم شماست.» (۲۱:۹۸)
«زمانی همه آنان را جمع میکنیم، سپس به آنان که شریکی قائل شدهاند میگوییم، کجایند شریکانی که نزد خود میپنداشتید؟ * پاسخ و عذر آنان چیزی نیست جز اینکه گویند به الله سوگند ما مشرک نبودهایم. * ببین که چگونه به خود دروغ میگویند. آنچه افترا میبستند از آنها دور و گم شده اند.» (۲۴-۶:۲۲)
«زمانی همه و آنچه جز الله میپرستیدند را جمع میکنیم؛ پس میگوید آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنها راه را گم کردند؟ * گویند ستودن برازنده توست. ما خود را جایز نمیبینیم که جز تو اولیائی برگزیده باشیم، اما تو آنان و پدرانشان را برخوردار ساختی در نتیجه ذکر را فراموش کردند و مردمی نابکار شدند.» (۱۸-۲۵:۱۷)
«زمانی که آنان را ندا میدهد و گوید کجایند شریکانی که برای من میپنداشتید؟ * آنان که مستحق مجازاتاند گویند پروردگار ما، اینان کسانیاند که ما گمراه کردهایم، گمراهشان کردهایم چون خود گمراه شده بودیم. از اینان بیزاری میجوییم و به تو روی میآوریم. آنان ما را نمیپرستیدند.» (۶۳-۲۸:۶۲)
صله رحم
«صله» در لغت به معنای احسان و دوستی آمدهاست و مراد از «رَحِم» خویشاوندان و بستگان میباشد.در اصطلاح، صله رحم محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است.
در اسلام
در اصطلاح، صله رحم (یا پیوند خویشاوندی) محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است.اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی واستحکام روابط خانوادگی را مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کردهاست .صله رحم، تنها به رفتوآمد و دیدار نیست، همان گونه که قطع رحم، به ترک آمدوشد نیست. هدف از صله رحم برقرار کردن ارتباط و پیوند عاطفی با خویشاوندان است و این ارتباط از راههای گوناگونی امکان پذیر است:
کمک جانی: در جایی است که جان یکی از بستگان در خطر باشد که در این صورت وی باید تا پای جان بایستد و از خویشاوندان خود ـ در چارچوب اسلام و معیارهای مکتبی ـ دفاع کند، تا ضرر را از او دفع نمایند.
کمک مالی: اگر در مواردی میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگی مالی به ایشان لازم است.
کمک فکری: در جایی است که یکی از بستگان انسان نیاز به راهنمایی دارد.
ترک آزار: یکی از بهترین روشهای صله رحم با خویشاوندان، ترک اذیت و آزار آنان است. بدین معنا پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت نکردن در زندگی آنها به عناوین مختلف، عیبجویی نکردن از آنان و... از بهترین موارد صله رحم است. اگر کسی نمیتواند به بستگان خود کمک مالی کند، لااقل باید زمینه اذیّت و آزار آنان را فراهم نکند.
کمک عاطفی: اگر عضوی نیاز به توجه و محبت دارد، از او دریغ نکند.
قطع صله رحم
از دید مسلمانان و طبق روایتهای مذهبی آنها صله رحم مطلقاً واجب و قطع صله رحم مطلقاً حرام و از گناهان کبیره است.
کفر و فسق دلیلی بر قطع حق رحم نیست. ابن حمید از حضرت صادق پرسید: بستگان من بر غیر دین من هستند. آیا باز برای ایشان حقی بر عهده من است؟ حضرت فرمود: بلی، حق رحم به هیچ چیز ساقط نمیشود. اگر بستگانت بر دین تو بودند، دو حق بر تو داشتند: حق رحم و حق اسلام.
مقابله به مثل دلیلی بر قطع حق رحم نیست. شخصی از امام صادق میپرسد: «پسر عمویی دارم که هر چه با او می پیوندم، از من میبُرَد. آیا اجازه می دهید با او قطع رابطه کنم؟» حضرت فرمود: «اگر تو با او رابطه برقرار کنی و او از تو بِبُرَد، خدا شما را به هم میپیوندد و اگر تو از او بِبُری و او از تو ببرد، خدا از هر دو ببرد.»
واجب
واجب در لغت به معنای لازم، ناگریز و حتمی است و در اصطلاح فقه اسلام عملی است که انجامش بر مکلَف لازم است و ترک آن عذاب دارد. مانند:نماز
در مواردی که مساله با دلیل نقلی همراه است و مستقیماً به شرع منتسب است به «واجب» تعبیر می شود. در صوررتی که با دلیل عقلی باشد بطوریکه نتوان به شرع منتسب دانست معمولاً از آن به «لازم» تعبیر می شود.
اقسام واجب
واجب عینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب عینی، آن است که از همه مکلفین خواسته شده و با انجام یک یا چند نفر از دیگران ساقط نمیشود مانند: نماز و روزه
واجب کفایی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار فاعل آن به دو قسم واجب عینی و واجب کفایی تقسیم میشوند.که واجب کفایی، آن است که اگر عدهای به قدر کفایت آن را انجام دهند، از دیگران ساقط میشود. مانند: نماز میت، امر به معروف و نهی از منکر
واجب تعیینی: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تعیینی، آن است که یک عمل مشخص از مکلفین خواسته شده است و بدل و جایگزین ندارد. مانند: نماز مغرب و عش
واجب تخییری: احکام واجب در شریعت اسلام به اعتبار نفس وجوب به دو قسم واجب تعیینی و واجب تخییری تقسیم میشود.که واجب تخییری، آن است که دو یا چند عمل از مکلَف خواسته شده و او اختیار دارد هرکدام را بخواهد انجام دهد. مانند: اختیار در اقامه نماز جمعه یا نماز ظهر در روز جمعه
حقالله
در لغت به معنایی «حق خدا» میباشد.
در دین اسلام حقوق به دو قسمت تقسیم میشوند: حق الله و حق الناس.
حق الله حقوقی است که فرد در مقابل خدا بر گردن دارند. حقوقی که فرد قبال خود دارد نیز جزء این گروه حساب میشوند. مانند نماز و روزه.
بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. و پاسخ دادن حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق الله است. چرا که خداوند حق خود را میبخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.
تعریف بازی:
فعالیتی که با میل و اختیار و باهدف سرگرمی و تفریح در اوقات فراغت انجام می شود، بازی نام دارد. بنابر این تعریف، بازی دارای ویژگی های زیر است:
بازی، فعالیتی اختیاری است.
کودک می تواند آن را به دلخواه خود رها کند و به فعالیت دیگری بپردازد.
بازی برای کودک خوشایند، لذت بخش و سرگرم کننده است.
بازی کودک سازماندهی، ساعت کار و وقت معین ندارد.
در بازی از کشمکش و پرخاش خبری نیست.

نگاههای موجود به بازی:
به طور کلی دو تصور نسبت به بازی وجود دارد
بازی برای سرگرمی و مشغول شدن کودک
یکی اینکه چون کودک مزاحم زندگی بزرگترهاست، بازی و اسباب بازی لازم است تا کودک را سرگرم کند. در زندگی امروزی غالباً هدف از بازی این است، در زندگی به سبک مدرنیسم هر ابزاری که به والدین کمک کند تا به برنامه های خود برسند، مفید تلقی می شود. منظور از برنامه، چیزهای ارزش زاست و ارزش، تولید پول است. برنامه هایی مثل کلاس رفتن، مدرک گرفتن، یادگیری، کار، کسب پول و خرج کردن آن، ایجاد رفاه، استراحت، ورزش و... ، ابزار این کار باید فراهم شود. کودک به هر نحوی باید مشغول شود تا والدین به کار خود برسند، به مهد کودک فرستاده شود، ساعتها به تماشای برنامه های تلویزیون بپردازد و ... ، یک نگاه به بازی این است.
بازی بستری برای بالندگی کودک
یک نوع نگاه هم این است که بازی و وسایل بازی باید کودک را رشد دهد، آموزنده باشد و باعث ارتقای کودک شوند. اتفاقا در این نوع نگاه برخلاف نگاه اول، والدین باید برای کودک وقت بیشتری بگذارند، مثلاً در یادگیری نقاشی، توجه از دور به کودک کافی نیست باید از نزدیک نظارت و آموزش انجام شود. در رویکرد رشددهندگیِ بازی شاید بهتر باشد به دو نیمرویکرد هم اشاره شود :
بازی یک فرایند متفاوت از فرایند اصلی زندگی کودک است. کودک زندگی می کند، بازی هم یک فرایند پشتیبان است.
کلاً زندگی کودکانه، بازی است. در واقع باید ابزارها و امکاناتی را فراهم کرد تا زندگی کودکانه کودک تسهیل شود. مثل اسباب و لوازمی که برای تسهیل زندگی بزرگترها وجود دارد. مثل اتومبیل که برای تسهیل حمل و نقل بکار می رود یا پول برای تسهیل ارتباطات و دانشگاه و مدرسه برای تسهیل سیستم آموزش. در مورد کودک هم باید اینگونه باشد، باید ابتدا فرایندهای زندگی کودک شناخته شده، سپس ابزارهای لازم برای تسهیل این فرایندها طراحی و ساخته شود. این ابزارها نباید زندگی کودک را به یک سمت خاص سوق دهد و نیاز کاذب ایجاد کند.کودک نیاز ندارد یک اتومبیل اسباب بازی داشته باشد که فقط عقب و جلو برود، این جزء فرایند زندگی کودک نیست. رویکرد باید به گونه ای باشد که نگاه رشد دهنده اسباب بازی، فرایند زندگی کودکانه را تسهیل کند و کودک از زندگی لذت ببرد، راحت باشد، بیاموزد، رشد کند، نه اینکه یک ابزار کاذب تولید شود. کودک نیاز دارد ساختن و خراب کردن را تجربه کند، انرژی خودش را تخلیه کند، شاد باشد، تشویق شود، سیستم محرک و پاسخ را بیازماید، با مفهوم شانس آشنا شود، برای سوالات خود درباره دنیای پیرامون پاسخ درست و قابل قبول بگیرد، قوانین طبیعت مثل جاذبه، مغناطیس و الکتریسیته را با آزمایش و بصورت شناختی بفهمد. به عنوان یک مثال ساده فهمیدن این نکته که تخم مرغ خام نمیچرخد، و تشخیص تخم مرغ خام و پخته با فرایند چرخش برای کودک لذت بخش است. شاید رویکرد درست این است که زندگی کودکانه پربار، آرام، ساده، شاد، مفید و رشد دهنده شود.
بطور خلاصه می توان گفت برای بازی دو رویکرد وجود دارد: یکی اینکه کودک برای آنکه مزاحم کار بقیه نشود، باید سرگرم شود. یک رویکرد دوم هم وجود دارد که اصل حاکم بر آن این است که بازی، زندگی کودکانه است. یک سری از مولفه های کودک باید رشد کند، بازی هم زندگی کودک است برای رسیدن به رشد و کمال. مشکلی که وجود دارد این است که فرد تا 30 سالگی، جدی زندگی نمیکند، در صورتیکه زندگی از لحظه تولد، جدی است. کودک باید از زمان تولد جدی زندگی کند و جدی گرفته شود، آنقدر که می تواند مسئولیت داشته باشد، آنقدر که می تواند در تصمیمات خود یا دیگران سهیم باشد. اسباب بازی نباید به معنی شوخی گرفتن زندگی کودک باشد وگرنه رویکرد سرگرمی تا آخر عمر ادامه پیدا می کند، کودک بزرگ می شود، اسباب بازیهایش هم بزرگ می شود، همه چیز برایش بازی قلمداد می شود، بازی در اینجا به معنی سرگرمی و سرگرمی همان لهو و لعبی است که در اسلام آمده است. بازی باید زندگی کودکانه باشد، اینکه پیامبر می فرماید وقتی سر و کارتان با کودکان می افتد باید مثل او رفتار کنید، یعنی مثل او کودکانه زندگی کنید، که این در زندگی امروزی بسیار سخت است. در گذشته همه کودکان با هم بازی می کردند و نیاز جدی به اسباب بازی وجود نداشت. کودک امروز در خانه اسیر است، بچگی نمیکند، فقط سرگرم است. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بین بچگی کردن و سرگرم بودن تفاوت وجود دارد. کودک امروز با چیپس و پفک و لپلپ سرگرم می شود. در واقع سر کار است. کودکان گذشته،کودکی جدی تری داشتند، مثلاً یک بچه 5 ساله فرفره می فروخت یا لواشکهایی که مادرش تهیه می کرد را در کوچه در بساطی که خودش ساخته بود، می فروخت. نیاز مالی مطرح نبود، فرایند خرید برایش لذت بخش بود. عروسک های امروزی هم با عروسک های گذشته فرق کرده است. کودکان قدیم خودشان برای عروسک خود لباس می دوختند، با سنگ و گل برای عروسکها خانه میساختند. مادر امروزی یک عروسک با چندین نوع لباس می خرد و فقط لباس آن را عوض می کند، با این کار در واقع کودک خرید و استفاده را یاد میگیرد و نه تولید و ارزشآفرینی و در نهایت تجمل گرایی را به کودکان یاد می دهند.
تعریف اسباب بازی
وسایل زندگی عبارت است از ابزار و وسایلی که زندگی را تسهیل می بخشد. به عنوان مثال برای حمل و نقل از چارپایان هم میتوان استفاده کرد ولی اتومبیل، حمل و نقل را آسان می کند. اسباب بازی هم با رویکرد دوم اینگونه تعریف می شود: ابزار و وسایلی که در زندگی کودکانه یا نیازها را برطرف می کند یا رفع نیازها را آسان می سازد. چون کودک فطرت پاک و دست نخورده ای دارد فطرتهای خدایی در وجودش بیشتر است. خلق کردن، بخشیدن و ... چنانچه بستر مناسب فراهم شود، این ویژگی ها بروز پیدا می کنند. برای ساختن، در زندگی واقعی کارگاه و طرح و نقشه لازم است، کودک هم به اقتضای خودش باید لوازم ساختن داشته باشد. مثلاً برای کاردستی کاغذ و قیچی یا برای ساخت خانه چوب و اره و لوازم دیگر در مقیاس کوچک. کودک به هدیه دادن بسیار علاقه دارد، برخلاف بزرگترها که در بخشیدن حساب و کتاب مالی را در نظر می گیرند. ارزش مالی برای کودک بی معنی است. دوست دارد تشویق شود، دیده شود. اسباب بازی عبارت است از ابزار و وسایلی که ویژگی های بالقوه درون کودک را به فعلیت می رساند، در جهت درست یا غلط. چون شیطنت هم وجود دارد که شامل غضب و وهم و غنا و شهوت می شود. بازی کامپیوتری هم اسباب بازی مجازی است که قوه واهمه را تقویت می کند و کودک خیالپرداز و متوهم بزرگ می شود، چون در محیط مجازی بازی محدودیتهای عالم واقعی وجود ندارد، ذهن کودک هم با آن شکل می گیرد. پسابزاری که باعث رفع نیاز یا تسهیل رفع نیازهای کودک می شود، اسباب بازی است. البته این تعریف یک تعریف قراردادی است، ممکن است تعریف علمی اسباب بازی چیز دیگری باشد.
ماهیت اسباب بازی
اسباب بازیهایی مثل اره پلاستیکی یا انبردست پلاستیکی یا وسایل خانه سازی می توانند نیاز کودک به ساختن را برطرف کنند. اسباب بازی های فکری هم می توانند رشد دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل یا عدم تعادل. البته کودک زیر هفت سال توانایی بازی های فکری را ندارد. در زیر هفت سال یک اسباب بازی خاص در بستر بازی مفهوم پیدا می کند، مثلاً یک عروسک ممکن است در یک بازی یک ابزار شیطنت یا سرگرمی باشد، اما در یک بازی دیگر با اندکی تغییر در ظاهر می شود ابزار رشد دهنده. اسباب بازی یک ابزار است یک قالب دارد و یک محتوا. خود قالب یک ساختار قالب دارد و یک محتوای قالب. ساختارهای قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخی قالب ها قالب های دارای محتوا هستند، مثلاً نرمافزارهای موزیکال که یک قالب هستند و محتوای آنها می تواند متفاوت باشد، اما اساساً یک محتوا دارد که موسیقی است و مشکل دارد. مثلاً در روش دیوید یک محتوا وجود دارد، محتوا برای برنامه ریزی استراتژیک، اطلاعات شرکت است که در روش دیوید اعمال و نتیجه گیری می شود. خود قالب یک ساختار دارد و یک محتوای قالب. که شناسایی عوامل داخلی را می طلبد. شناسایی عوامل داخلی یکی این است که خود ساختار دسته بندی دارد و دیگر اینکه عوامل داخلی، عوامل مالی و انسانی و ... هستند. در برخی موارد، خود قالب، محتوای مشکل دار دارد. مثلاً اسباب بازیهای شانسی. شانس یک محتوا است. مهم نیست سناریوی بازی چیست. می توان به ابزارهایی که قالب های مناسب دارند، محتواهای مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. کودک اسباب بازی را بصورت بسیط استفاده نمیکند. یک عروسک ممکن است در یک مجموعه بازی، مثل خاله بازی، یک کارکرد داشته باشد، عروسکی هم که در ویترین خانه قرار می گیرد، یک کارکرد دارد. هر دو عروسک یکسان هستند اما در ترکیب یا روش استفاده است که کارکرد مشخص می شود. برای بازی باید یک زیرساخت فراهم شود، کودک باید در داخل یک خانه بچگانه زندگی کودکانه داشته باشد، عروسکی هم که به این مجموعه افزوده می شود باید نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهمیت اسباب بازیهای در مقیاس واقعی در اینجاست که ترکیب بازی را برهم می زنند. باید ترکیب، شیوه و سبک بازی کودکانه را کلی درنظر بگیریم. این لزوماً درست نیست که مثلاً اگر در اسباب بازی building block مثلث را تبدیل به گنبد کردیم، اسباب بازی اسلامی می شود. باید بستری فراهم شود که ترکیب استفاده از اسباب بازیها کودک را به سمت درست بازی کردن یا به عبارتی زندگی کودکانه درست هدایت کند. آنگونه که در بزرگترها سبک زندگی طراحی می شود، در کودکان نیز باید سبک زندگی کودکانه طراحی شود. اولین چیزی که یک خانواده برای کودک تهیه می کند یک کمد ویترینی است که باید پر از اسباب بازی شود. اسباب بازیهای داخل ویترین هم نمیتواند از آن خارج شود. اگر ویترین به خانه تبدیل شود، فضا عوض می شود و هر اسباب بازی که در آن قرار دارد، تغییر کارکرد می دهد. اهمیت برخی چیزها در به هم زدن ترکیب است. اسباب بازیهای یکسان در بسترهای مختلف، کارکرد متفاوت دارند. برخی ابزارها قالب درستی ندارند و اصلاً در سبک زندگی درست، جایگاهی ندارند، مثل اسباب بازیهای موزیکال یا کارتون های تخیلی ولی برخی استفاده دوگانه دارند مثل عروسک و اتومبیل و والدین باید تمام توجه و اهتمام خود را برای انتخاب بهترین بازیها و اسباب بازیها برای کودکان خود به کار گیرند.
کاربرد بازیها در تفریح و شادابی است.
فعالیتی که با میل و اختیار و باهدف سرگرمی و تفریح در اوقات فراغت انجام می شود، بازی نام دارد. بنابر این تعریف، بازی دارای ویژگی های زیر است:
بازی، فعالیتی اختیاری است.
کودک می تواند آن را به دلخواه خود رها کند و به فعالیت دیگری بپردازد.
بازی برای کودک خوشایند، لذت بخش و سرگرم کننده است.
بازی کودک سازماندهی، ساعت کار و وقت معین ندارد.
در بازی از کشمکش و پرخاش خبری نیست.

نگاههای موجود به بازی:
به طور کلی دو تصور نسبت به بازی وجود دارد
بازی برای سرگرمی و مشغول شدن کودک
یکی اینکه چون کودک مزاحم زندگی بزرگترهاست، بازی و اسباب بازی لازم است تا کودک را سرگرم کند. در زندگی امروزی غالباً هدف از بازی این است، در زندگی به سبک مدرنیسم هر ابزاری که به والدین کمک کند تا به برنامه های خود برسند، مفید تلقی می شود. منظور از برنامه، چیزهای ارزش زاست و ارزش، تولید پول است. برنامه هایی مثل کلاس رفتن، مدرک گرفتن، یادگیری، کار، کسب پول و خرج کردن آن، ایجاد رفاه، استراحت، ورزش و... ، ابزار این کار باید فراهم شود. کودک به هر نحوی باید مشغول شود تا والدین به کار خود برسند، به مهد کودک فرستاده شود، ساعتها به تماشای برنامه های تلویزیون بپردازد و ... ، یک نگاه به بازی این است.
بازی بستری برای بالندگی کودک
یک نوع نگاه هم این است که بازی و وسایل بازی باید کودک را رشد دهد، آموزنده باشد و باعث ارتقای کودک شوند. اتفاقا در این نوع نگاه برخلاف نگاه اول، والدین باید برای کودک وقت بیشتری بگذارند، مثلاً در یادگیری نقاشی، توجه از دور به کودک کافی نیست باید از نزدیک نظارت و آموزش انجام شود. در رویکرد رشددهندگیِ بازی شاید بهتر باشد به دو نیمرویکرد هم اشاره شود :
بازی یک فرایند متفاوت از فرایند اصلی زندگی کودک است. کودک زندگی می کند، بازی هم یک فرایند پشتیبان است.
کلاً زندگی کودکانه، بازی است. در واقع باید ابزارها و امکاناتی را فراهم کرد تا زندگی کودکانه کودک تسهیل شود. مثل اسباب و لوازمی که برای تسهیل زندگی بزرگترها وجود دارد. مثل اتومبیل که برای تسهیل حمل و نقل بکار می رود یا پول برای تسهیل ارتباطات و دانشگاه و مدرسه برای تسهیل سیستم آموزش. در مورد کودک هم باید اینگونه باشد، باید ابتدا فرایندهای زندگی کودک شناخته شده، سپس ابزارهای لازم برای تسهیل این فرایندها طراحی و ساخته شود. این ابزارها نباید زندگی کودک را به یک سمت خاص سوق دهد و نیاز کاذب ایجاد کند.کودک نیاز ندارد یک اتومبیل اسباب بازی داشته باشد که فقط عقب و جلو برود، این جزء فرایند زندگی کودک نیست. رویکرد باید به گونه ای باشد که نگاه رشد دهنده اسباب بازی، فرایند زندگی کودکانه را تسهیل کند و کودک از زندگی لذت ببرد، راحت باشد، بیاموزد، رشد کند، نه اینکه یک ابزار کاذب تولید شود. کودک نیاز دارد ساختن و خراب کردن را تجربه کند، انرژی خودش را تخلیه کند، شاد باشد، تشویق شود، سیستم محرک و پاسخ را بیازماید، با مفهوم شانس آشنا شود، برای سوالات خود درباره دنیای پیرامون پاسخ درست و قابل قبول بگیرد، قوانین طبیعت مثل جاذبه، مغناطیس و الکتریسیته را با آزمایش و بصورت شناختی بفهمد. به عنوان یک مثال ساده فهمیدن این نکته که تخم مرغ خام نمیچرخد، و تشخیص تخم مرغ خام و پخته با فرایند چرخش برای کودک لذت بخش است. شاید رویکرد درست این است که زندگی کودکانه پربار، آرام، ساده، شاد، مفید و رشد دهنده شود.
بطور خلاصه می توان گفت برای بازی دو رویکرد وجود دارد: یکی اینکه کودک برای آنکه مزاحم کار بقیه نشود، باید سرگرم شود. یک رویکرد دوم هم وجود دارد که اصل حاکم بر آن این است که بازی، زندگی کودکانه است. یک سری از مولفه های کودک باید رشد کند، بازی هم زندگی کودک است برای رسیدن به رشد و کمال. مشکلی که وجود دارد این است که فرد تا 30 سالگی، جدی زندگی نمیکند، در صورتیکه زندگی از لحظه تولد، جدی است. کودک باید از زمان تولد جدی زندگی کند و جدی گرفته شود، آنقدر که می تواند مسئولیت داشته باشد، آنقدر که می تواند در تصمیمات خود یا دیگران سهیم باشد. اسباب بازی نباید به معنی شوخی گرفتن زندگی کودک باشد وگرنه رویکرد سرگرمی تا آخر عمر ادامه پیدا می کند، کودک بزرگ می شود، اسباب بازیهایش هم بزرگ می شود، همه چیز برایش بازی قلمداد می شود، بازی در اینجا به معنی سرگرمی و سرگرمی همان لهو و لعبی است که در اسلام آمده است. بازی باید زندگی کودکانه باشد، اینکه پیامبر می فرماید وقتی سر و کارتان با کودکان می افتد باید مثل او رفتار کنید، یعنی مثل او کودکانه زندگی کنید، که این در زندگی امروزی بسیار سخت است. در گذشته همه کودکان با هم بازی می کردند و نیاز جدی به اسباب بازی وجود نداشت. کودک امروز در خانه اسیر است، بچگی نمیکند، فقط سرگرم است. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بین بچگی کردن و سرگرم بودن تفاوت وجود دارد. کودک امروز با چیپس و پفک و لپلپ سرگرم می شود. در واقع سر کار است. کودکان گذشته،کودکی جدی تری داشتند، مثلاً یک بچه 5 ساله فرفره می فروخت یا لواشکهایی که مادرش تهیه می کرد را در کوچه در بساطی که خودش ساخته بود، می فروخت. نیاز مالی مطرح نبود، فرایند خرید برایش لذت بخش بود. عروسک های امروزی هم با عروسک های گذشته فرق کرده است. کودکان قدیم خودشان برای عروسک خود لباس می دوختند، با سنگ و گل برای عروسکها خانه میساختند. مادر امروزی یک عروسک با چندین نوع لباس می خرد و فقط لباس آن را عوض می کند، با این کار در واقع کودک خرید و استفاده را یاد میگیرد و نه تولید و ارزشآفرینی و در نهایت تجمل گرایی را به کودکان یاد می دهند.
تعریف اسباب بازی
وسایل زندگی عبارت است از ابزار و وسایلی که زندگی را تسهیل می بخشد. به عنوان مثال برای حمل و نقل از چارپایان هم میتوان استفاده کرد ولی اتومبیل، حمل و نقل را آسان می کند. اسباب بازی هم با رویکرد دوم اینگونه تعریف می شود: ابزار و وسایلی که در زندگی کودکانه یا نیازها را برطرف می کند یا رفع نیازها را آسان می سازد. چون کودک فطرت پاک و دست نخورده ای دارد فطرتهای خدایی در وجودش بیشتر است. خلق کردن، بخشیدن و ... چنانچه بستر مناسب فراهم شود، این ویژگی ها بروز پیدا می کنند. برای ساختن، در زندگی واقعی کارگاه و طرح و نقشه لازم است، کودک هم به اقتضای خودش باید لوازم ساختن داشته باشد. مثلاً برای کاردستی کاغذ و قیچی یا برای ساخت خانه چوب و اره و لوازم دیگر در مقیاس کوچک. کودک به هدیه دادن بسیار علاقه دارد، برخلاف بزرگترها که در بخشیدن حساب و کتاب مالی را در نظر می گیرند. ارزش مالی برای کودک بی معنی است. دوست دارد تشویق شود، دیده شود. اسباب بازی عبارت است از ابزار و وسایلی که ویژگی های بالقوه درون کودک را به فعلیت می رساند، در جهت درست یا غلط. چون شیطنت هم وجود دارد که شامل غضب و وهم و غنا و شهوت می شود. بازی کامپیوتری هم اسباب بازی مجازی است که قوه واهمه را تقویت می کند و کودک خیالپرداز و متوهم بزرگ می شود، چون در محیط مجازی بازی محدودیتهای عالم واقعی وجود ندارد، ذهن کودک هم با آن شکل می گیرد. پسابزاری که باعث رفع نیاز یا تسهیل رفع نیازهای کودک می شود، اسباب بازی است. البته این تعریف یک تعریف قراردادی است، ممکن است تعریف علمی اسباب بازی چیز دیگری باشد.
ماهیت اسباب بازی
اسباب بازیهایی مثل اره پلاستیکی یا انبردست پلاستیکی یا وسایل خانه سازی می توانند نیاز کودک به ساختن را برطرف کنند. اسباب بازی های فکری هم می توانند رشد دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل یا عدم تعادل. البته کودک زیر هفت سال توانایی بازی های فکری را ندارد. در زیر هفت سال یک اسباب بازی خاص در بستر بازی مفهوم پیدا می کند، مثلاً یک عروسک ممکن است در یک بازی یک ابزار شیطنت یا سرگرمی باشد، اما در یک بازی دیگر با اندکی تغییر در ظاهر می شود ابزار رشد دهنده. اسباب بازی یک ابزار است یک قالب دارد و یک محتوا. خود قالب یک ساختار قالب دارد و یک محتوای قالب. ساختارهای قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخی قالب ها قالب های دارای محتوا هستند، مثلاً نرمافزارهای موزیکال که یک قالب هستند و محتوای آنها می تواند متفاوت باشد، اما اساساً یک محتوا دارد که موسیقی است و مشکل دارد. مثلاً در روش دیوید یک محتوا وجود دارد، محتوا برای برنامه ریزی استراتژیک، اطلاعات شرکت است که در روش دیوید اعمال و نتیجه گیری می شود. خود قالب یک ساختار دارد و یک محتوای قالب. که شناسایی عوامل داخلی را می طلبد. شناسایی عوامل داخلی یکی این است که خود ساختار دسته بندی دارد و دیگر اینکه عوامل داخلی، عوامل مالی و انسانی و ... هستند. در برخی موارد، خود قالب، محتوای مشکل دار دارد. مثلاً اسباب بازیهای شانسی. شانس یک محتوا است. مهم نیست سناریوی بازی چیست. می توان به ابزارهایی که قالب های مناسب دارند، محتواهای مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. کودک اسباب بازی را بصورت بسیط استفاده نمیکند. یک عروسک ممکن است در یک مجموعه بازی، مثل خاله بازی، یک کارکرد داشته باشد، عروسکی هم که در ویترین خانه قرار می گیرد، یک کارکرد دارد. هر دو عروسک یکسان هستند اما در ترکیب یا روش استفاده است که کارکرد مشخص می شود. برای بازی باید یک زیرساخت فراهم شود، کودک باید در داخل یک خانه بچگانه زندگی کودکانه داشته باشد، عروسکی هم که به این مجموعه افزوده می شود باید نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهمیت اسباب بازیهای در مقیاس واقعی در اینجاست که ترکیب بازی را برهم می زنند. باید ترکیب، شیوه و سبک بازی کودکانه را کلی درنظر بگیریم. این لزوماً درست نیست که مثلاً اگر در اسباب بازی building block مثلث را تبدیل به گنبد کردیم، اسباب بازی اسلامی می شود. باید بستری فراهم شود که ترکیب استفاده از اسباب بازیها کودک را به سمت درست بازی کردن یا به عبارتی زندگی کودکانه درست هدایت کند. آنگونه که در بزرگترها سبک زندگی طراحی می شود، در کودکان نیز باید سبک زندگی کودکانه طراحی شود. اولین چیزی که یک خانواده برای کودک تهیه می کند یک کمد ویترینی است که باید پر از اسباب بازی شود. اسباب بازیهای داخل ویترین هم نمیتواند از آن خارج شود. اگر ویترین به خانه تبدیل شود، فضا عوض می شود و هر اسباب بازی که در آن قرار دارد، تغییر کارکرد می دهد. اهمیت برخی چیزها در به هم زدن ترکیب است. اسباب بازیهای یکسان در بسترهای مختلف، کارکرد متفاوت دارند. برخی ابزارها قالب درستی ندارند و اصلاً در سبک زندگی درست، جایگاهی ندارند، مثل اسباب بازیهای موزیکال یا کارتون های تخیلی ولی برخی استفاده دوگانه دارند مثل عروسک و اتومبیل و والدین باید تمام توجه و اهتمام خود را برای انتخاب بهترین بازیها و اسباب بازیها برای کودکان خود به کار گیرند.
کاربرد بازیها در تفریح و شادابی است.
ساعت : 12:40 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی