کشت و پرورش
کشت و پرورش
رقمهای مختلف گوجه فرنگی
امروزه هزاران (نزدیک ۷۵۰۰) رقم گوجه فرنگی در سراسر جهان کشت میشود. این رقمها در اندازه، شکل، رنگ و طعم با یکدیگر فرق میکنند. قطر آنها ممکن است از ۱ یا ۲ سانتیمتر (گوجه فرنگی ریز آلبالویی و گوجه فرنگی وحشی) تا ۱۰ سانتیمتر (گوجه فرنگی گوشت گاوی) باشد. با این وجود بیشتر گوجه فرنگیها در مراکز خرید قطری به اندازهٔ ۵، ۶ سانتیمتر دارند.

اغلب انواع گوجه فرنگی میوههایی قرمزرنگ دارند، با این حال این میوه به رنگهای زرد، نارنجی، صورتی، بنفش، سبز، سیاه و سفید نیز دیده میشود. گوجه فرنگیهای چندرنگ یا مخطط نیز بهندرت کمتری یافت میشوند.
گوجه فرنگیهایی که به منظور کنسرو شدن یا تولید سوپ پرورش داده میشوند معمولاً کشیده (طول ۷ تا ۹ سانتیمتر و عرض ۴ تا ۵ سانتیمتر) و کمآبتر از سایر رقمها هستند و به گوجه فرنگیهای آلویی معروفند.
تولید
در سال ۲۰۰۸ حدود ۱۳۰ میلیون تن گوجه فرنگی در جهان تولید شد. چین با یکچهارم تولیدات جهانی (که بیشتر آن در بازار داخلی آن مصرف میشود)، و به دنبال آن ایالات متحده آمریکا، ترکیه، هند، ایتالیا، مصر و ایران بزرگترین تولیدکنندهٔ گوجه فرنگی در این سال بودند. ایالت کالیفرنیا ۹۰٪ تولیدات گوجه فرنگی آلویی ایالات متحده آمریکا و ۳۵٪ جهان را به خود اختصاص میدهد.
تولید گوجه فرنگی معمولاً به دو دستهٔ مجزا تقسیم میشود: تولید برای مصرف تازه (گوجه فرنگی بازار) و تولید برای تبدیل (گوجه فرنگی صنعتی). گوجه فرنگی صنعتی (که معمولاً از نوع گوجه فرنگی آلویی است) حدوداً یکدوم تولیدات اروپایی، ۹۰٪ تولیدات ایالات متحده آمریکا و ۱۵٪ تولیدات چین را تشکیل میدهد (در سال ۲۰۰۸).
تولید گوجه فرنگی برای مصارف صنعتی تقریباً یکچهارم تولید کل جهانی (۲۶٫۸ میلیون تن در سال ۲۰۰۲، بهعبارتی ۲۳٫۴٪) را تشکیل میدهد. سه منطقهٔ اصلی که این نوع گوجه فرنگی را تولید میکنند کالیفرنیا، کشورهای نزدیک سواحل مدیترانه و چین هستند.
طبق آمار فائو تولید جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۷ به ۱۲۶٫۲ میلیون تن در مساحت ۴٫۶۳ میلیون هکتار بوده است، و بهعبارتی بازدهی متوسط برابر ۲۷٫۳ تن در هکتار. لازم به ذکر است که تولیدات غیرتجاری (شخصی وخانوادگی) در این آمار به حساب نیامده است.
طبق اطلاعات فائو گوجه فرنگی در ۱۷۰ دنیا با آبوهواهای مختلف کشت میشود. پس از سیبزمینی و سیبزمینی شیرین، گوجه فرنگی بیشترین حجم تولید ترهبار جهانی را دارد و در فهرست بالاتر از هندوانه و کلم قرار میگیرد.تولید جهانی گوجه فرنگی از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۷ چهاربرابر شد و ز ۲۷٫۶ میلیون تن به ۱۰۲٫۲ میلیون تن رسید. به ایت ترتیب رشد متوسط سالانه حدود ۳٫۳۶٪ بوده است. این رشد خصوصاً در آسیا زیاد بوده است و چین تولیدات خود را هفتبرابر و هند ۱۸٫۵برابر کرده است.
صادرات و واردات
در سال ۲۰۰۶ صادرات گوجه فرنگی تازه کمی بیش از ۶ میلیون تن بود و ۴٫۸٪ تولیدات جهانی آن سال را تشکیل میداد. سه کشور کشور صادرکنندهٔ اصلی مکزیک، سوریه و اسپانیا بودند.
نخستین کشورهای واردکنندهٔ گوجه فرنگی تازه در همان سال بهترتیب ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و روسیه بودهاند.
مهمترین کشورهای صادرکنندهٔ گوجه فرنگی پردازششده (خمیر و پوره) در سال ۲۰۰۶ بهترتیب چین، اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، شیلی و ترکیه بودند. کشورهای واردکنندهٔ این نوع گوجه فرنگی در همان سال به ترتیب روسیه، ژاپن، اتحادیه اروپا، مکزیک و کانادا بودهاند.
کشورهای مصرفکننده
طبق آمار فائو، مصرف جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۳ ۱۰۲٫۸ میلیون تن بود. چین با ۲۴٫۶٪ این رقم نخستین کشور مصرفکنندهٔ گوجه فرنگی است و ایالات متحده آمریکا (۹٫۸٪)، هند (۸٫۷٪)، ترکیه (۵٫۹٪) و مصر (۵٫۹٪) بهترتیب پس از آن قرار میگیرند.
رکورد مصرف سالانهٔ گوجه فرنگی به ازای هر یک نفر به لیبی (۱۱۷ کیلوگرم در سال) تعلق میگیرد. به دنبال آن یونان (۱۱۵ کیلوگرم در سال) و سایر کشورهای اطراف دریای مدیترانه (تونس، ترکیه، مصر، ایتالیا و لبنان) قرار میگیرند. میزان مصرف گوجه فرنگی خانگی در این آمار محاسبه نشده است.
۱۸ کشور زیر در مجموع ۷۷٪ مصارف جهانی را به خود اختصاص میدهند.
آفت و بیماری
مقاومت رقمهای مختلف گوجه فرنگی نسبت به آفات و بیماریهای گوناگون متفاوت است.
محصولات گوجه فرنگی در معرض از بین رفتن توسط آفات، بیماریهای قارچی، باکتریایی و ویروسی، رقابت با علفهای هرز و شرایط آبوهوایی و خاکی نامساعد هستند. آفات و بیماریهای گوجه فرنگی اغلب با آفات و بیماریهای سایر گیاهان خانوادهٔ سیبزمینیان مانند بادمجان و توتون مشترکاند.
یکی از بیماریهای شایع گوجه فرنگی در اثر ویروس موزائیک توتون ایجاد میشود. انواع سفیدک و آتشک از سایر موارد شایعی هستند که موجب خرابی این محصولات میشوند.
مصرف
گوجه فرنگی امروزه در سراسر جهان به شیوههای مختلف، بهصورت خام در انواع سالاد، و بهطور پردازششده برای تهیهٔ غذا و سوپ، سس و رُب مصرف میشود. آب گوجه فرنگی همچنین نوشیدنی خنکی است که برای تهیهٔ برخی کوکتلها چون بلادی مری استفاده میشود.
گوجه فرنگی خاصیت اسیدی دارد و به همین دلیل ذخیره و نگاهداری آن در انبار به صورت خام، سس و رُب آسان میباشد. این میوه همچنین میتواند به صورت ورقههای نازک خشکشده در روغن زیتون نگاهداری و مصرف شود.
گوجه فرنگی در غذاهای مدیترانهای به خصوص در ایتالیا استفادهٔ فراوان دارد و از مواد اصلی مورد نیاز برای تهیهٔ پیتزا و سس برای پاستا است.
ارزش خوراکی
گوجه فرنگی از لحاظ ارزش غذایی بسیار کمکالری (۲۰ کیلوکالری در هر ۱۰۰ گرم) و سرشار از ویتامینهای مختلف (آ، ث و ای) و مواد معدنی است. ۹۳ تا ۹۵٪ آن را آب تشکیل میدهد و قندها که ۳ تا ۴٪ آن را نشکیل میدهند عبارتاند از گلوکز و فروکتوز.
مهمترین مواد معدنی موجود در گوجه فرنگی که به نوع خاک و کود بستگی دارد شامل پتاسیم، کلر و فسفر است.
گوجه فرنگی همچنین دارای لیکوپن، یکی از قویترین انواع آنتیاکسیدانهای طبیعی، و چند نوع رنگدانه از خانوادهٔ کاروتنوئیدها از جمله بتاکاروتن است.
ارزش محتمل برای سلامتی
گوجه فرنگی حاوی ویتامینهای آ، ث و لیکوپن است. رنگ قرمز گوجه فرنگی از لیکوپن موجود در آن ناشی میشود. این ماده که آنتی اکسیدان بسیار قویای محسوب میشود،تحقیقات نشان میدهد که مصرف بسیار بالای گوجه فرنگی خام خطر ابتلا به سرطان پروستات را به میزان کمی کاهش میدهد.
تعدادی از تحقیقات نشان میدهند که لیکوپن، به خصوص در گوجه فرنگی پخته، در جلوگیری از ابتلا به سرطان پروستات مؤثر است؛ ولی تحقیقات دیگری با این نتایج مغایرت داشتند.
بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهند که مصرف گوجه فرنگی و کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه، سرطان سر و گردن و بیماریهای مخرب اعصاب مرتبط است.
جهشهای ژنتیکی در رقمهای مختلف گوجه فرنگی و انواع وحشی آن گنجی از ژنهای مختلف که لیکوپن، کاروتن، آنتوسیانین و آنتیاکسیدانهای دیگر تولید میکنند به وجود آورده است. میزان این آنتیاکسیدانها و ویتامینها در برخی رقمهای پرورش دادهشده نسبت به میزان طبیعی آن افزایش داده شده است.
خوراکی
گوجه فرنگی به طور خام یا پخته خورده میشود. گوجه فرنگی خام را میتوان با نمک مصرف کرد، ولی اغلب آن را در سالاد با موادی دیگر مخلوط میکنند و سپس مصرف میکنند. گوجه فرنگی خام همچنین برای تهیهٔ برخی سوپها استفاده میشود.
پختن گوجه فرنگی موجب از بین رفتن بخشی از ویتامینهای آن میشود، ولی در عین حال جذب لیکوپن را افزایش میدهد. گوجه فرنگی پخته از مواد تشکیلدهندهٔ بسیاری از غذاها و سسهاست.
فراوری گوجه فرنگی
امروزه صنعت عظیمی فراوری گوجه فرنگی را برعهده دارد و آن را به صورت خشک شده، پوستکنده، پوره، رُِب، انواع سس از جمله سس کچاپ، پودر و آبمیوه در اختیار مصرفکنندگان میگذارد. دو عمل اصلی فراوری صنعتی گوجه فرنگی تغلیظ کردن و خشک کردن هستند.
نگاهداری
گوجه فرنگی نرسیده معمولاً در دمای اتاق و در جای تاریک نگاهداری میشود تا زمانی که برسد. با این شرایط، عمر مفید آن ۳ تا ۴ روز است. پس از رسیدن، گوجه فرنگی باید ظرف یک تا دو روز مصرف شود. گوجه فرنگی تنها در صورتی در یخچال قرار داده میشود که کاملاً رسیده باشد، هرچند این موجب تغییر طعم میشود.
مسمومیت
برگها، ساقه و میوهٔ سبز نرسیدهٔ این گیاه دارای میزان کمی توماتین است که سمی است. مصرف برگ گوجه فرنگی در چای در حداقل یک مورد موجب مرگ فرد شده است، ولی بهطور کلی میزان توماتین گوجه فرنگی به آن حد زیاد نیست که برای انسان خطری داشته باشد، و غذاهایی چون گوجه فرنگی سبز نرسیدهٔ سرخشده برای سلامتی ضرری ندارند. گوجه فرنگی رسیده دارای توماتین نمیباشد.
مصرف گوجه فرنگی خام در بعضی از افراد موجب حساسیت میشود و میتواند به آنافیلاکسی منجر شود. این حساسیت نادر بهعلت ترکیب برخی از پروتئینهای موجود در گوجه فرنگی و ایمونوگلوبینهای ای میباشد.
گوجه فرنگی تازه میتواند به باکتری سالمونلا آلوده شود. در اواخر بهار سال ۲۰۰۸ مصرف گوجه فرنگی آلوده به این باکتری در ایالات متحدهٔ آمریکا موجب مسمویت ۲۲۸ فرد و بستری شدن ۲۵ نفر در ۲۳ ایالت گردید. به این ترتیب گوجه فرنگی از بسیاری از زنجیرههای غذایی و فروشگاهها جمعآوری گردید. در کانادا گزارشی حاکی از مسمومیت بهعلت مصرف گوجه فرنگی آلوده اعلام نشد، ولی زنجیرههای غذایی بزرگ چون مکدونالد و کیافسی از روی احتیاط گوجه فرنگی را موقتاً از منوهای خود حذف کردند.
میوه یا ترهبار
از لحاظ گیاهشناسی گوجه فرنگی سبزی محسوب میشود. با این حال میزان قند و شیرینی گوجه فرنگی نسبت به میوههای دگر کمتر است و اغلب بهعنوان بخشی از سالاد یا غذایی اصلی، و نه دسر، سِرو میشود. به این ترتیب بهعلت مصرف عملیای که در آشپزی دارد ترهبار خوانده میشود. این ابهام مختص گوجه فرنگی نیست و تعدادی دیگر از گیاهانی که ترهبار میخوانیم، همچون بادنجان، خیار، کدو و کدو حلوایی، میوه هستند.
این ابهام در ایالات متحدهٔ آمریکا در سال ۱۸۸۷ موجب یک مباحثهٔ حقوقی شد. در این سال قوانین تعرفههای گمرکی موجب میکردند که برای ترهبار (و نه میوهها) عوارض پرداخت شود. به این ترتیب جایگاه و طبقهبندی گوجه فرنگی در این کشور اهمیت قانونی یافت. دیوان عالی ایالات متحده آمریکا برای حل این مشکل، در روز ۱۰ مه ۱۸۹۳ بر پایهٔ تعریف عمومی که گوجه فرنگی را بهعلت استفادهٔ عملی آن ترهبار محسوب میکرد، اعلام کرد که گوجه فرنگی جزء ترهبار است. با این حال این اظهار تنها بهمنظور بهعمل درآوردن قوانین تعرفههای گمرکی بود و موجب اقدام برای تغییر ردهبندی گوجه فرنگی از لحاظ گیاهشناسی نگردید.
شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۱ در یک رهنمود اعلام کرد که گوجه فرنگی باید میوه محسوب شود.
رکوردها
سنگینترین گوجه فرنگی وزنی برابر ۳٫۵۱ کیلوگرم داشت و در سال ۱۹۸۶ در اکلاهما پرورش داده شده بود. بزرگترین گوجه فرنگی نیز با عرضی برابر ۱۹٫۸ سانتی متر در سال ۲۰۰۰ در انگلستان به ثبت رسید.بوتهٔ بزرگ گوجه فرنگی موجود در تفرجگاه جهانی والت دیزنی در فلوریدا احتمالاً بزرگترین گیاه گوجه فرنگی در جهان است و با محصول بیش از ۳۲٬۰۰۰ گوجه فرنگی برای وزنی کلی برابر ۵۲۲ کیلوگرم رکورددار رکوردهای جهانی گینس میباشد. هر تاک این گیاه به طور همزمان هزاران گوجه فرنگی میدهد که در رستورانهای پارک دیزنی سِرو میشوند.
آووکادو
آووکادو نام درخت و میوهٔ آن درخت است. این درخت در مناطق گرم و استوایی میروید و میوهای سبز رنگ با هستهای درشت دارد.
آواکادو (پرسی آمریکانا) درختی است که میوهٔ آن در گونهٔ گیاهان گلدار طبقهبندی میشود. این گیاه بومی آمریکای مرکزی و مکزیک است و تا ۲۰ متر رشد میکند
و رشد خیلی سریعی دارد.این گیاه همیشه برگهای سبز دارد که طول آنها به ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. گلهای آن نامشخص (ناپیدا) و به رنگ زرد مایل به سبز و به عرض ۵ تا ۱۰ میلیمتر است. میوهٔ گلابی شکل آن از نظر گیاهشناسی یک سته یا شفت است که ۷ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارد.
در ایران
نهالهای این گیاه در دهه ۴۰ شمسی از اکوادر وارد ایران شد ولی در ابتدا دچار سرما زدگی شد ولی بعد از گذشت چند سال با اب و هوای منطقه مورد کشت مقاومت ایجاد کرده که هر کدام از این درختان در حال حاضر ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ عدد میوه تولید میکنند. در ایران بیش از ۵۰ هکتار در شمال کشور به باغهای آووکادو اختصاص دارد و هر ساله حدود ۱۰۰ تن میوه تولید میشود.
تاریخچه
Persea Americana یا آووکادو از ایالت پوبلاومکزیک سرچشمه میگیرد. قدیمی ترین شواهد استفاده از آووکادو در یک غار واقع در پابلو Coxcatlán مکزیک که به حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد یافت شده بر میگردد. همچنین درخت آووکادو سابقهای طولانی کشت در آسیای مرکزی و جنوب آمریکا دارد. اولین باری که شرح آووکادو در اروپا استفاده شده توسط مارتین فرناندز در ۱۵۱۸ یا ۱۵۱۹ در کتابش به نام Suma De Geographia Que Trata De Todas Las Partidas Y Provincias Del Mundo بوده است. اولین نوشتهٔ ثبت شده در انگلیسی که از کلمهٔ آووکادو استفاده کرده توسط هانس اسلون(Hans Sloane) در شاخص ۱۶۹۶ از گیاهان جامائیکا بود. این گیاه در ۱۷۵۰ به اندونزی و در ۱۸۰۹ به برزیل و در اواخر قرن نوزدهم به جنوب آفریقا و استرالیا معرفی شد.
ارزش غذایی
آووکادو دارای چربیهای متفاوتی است. برای یک آووکادوی معمولی:
حدود ۷۵٪ انرژی آووکادو از چربی میآید. که اکثر آن ها (۶۷٪ از کل) از نوع چربی اشباع همچون اسید اولئیک است.
دیگر چربیهای غالب عبارتند از اسیدهای چرب و اسید لینولئیک.
ترکیب چربیها به طوری تقریبی عبارت است از: یک درصد امگا ۳، چهارده درصد امگا ۶، هفتاد و یک درصد امگا ۹ (۶۵ درصد اولیک و ۶ درصد چرب)، و چهارده درصد چربی اشباع (اسید چرب).
بر اساس وزن آووکادو ۳۵٪ بیشتر از موز پتاسیم دارد. آووکادو سرشار از اسید فولیک و ویتامین K است و از منابع غذایی غنی برای ویتامین B6، ویتامین C و ویتامین E و اسید پانتوتنیک به شمار میآید.
آووکادو دارای ۷۵٪ فیبر نامحلول و ۲۵٪ فیبر محلول است.
گیلاس
گیلاس گیاه و درختی از سرده پرونوس است که میوه آن دارای هسته و گوشتدار است. میوه این درخت قرمز و گلهای سفید دارد. ترکیه، ایالات متحده آمریکا و ایران از عمده تولیدکنندگان میوه گیلاس در جهان هستند.
گیلاس دارای گونههای متعدد و در تمام ایران پراکنده است. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام، مربا و کمپوت ساخته میشود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار میگیرد.میوه گیلاس در سلامت چشم،سلامت پوست،پیری و کاهش وزن بسیار موثر می باشد.
این گیاه احتمالاً از منطقهای بین دریای سیاه و دریای خزر منشا گرفته است. ولی به نظر میرسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشا گرفتهاند، ولی تعدادی از ارقام مهم، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیدهاند.
ایران با تولید ۲۲۵ هزار تن (۱۲درصد تولیددنیا) سومین تولید کننده گیلاس در جهان میباشد (بعد از ترکیه و آمریکا) یکی از قطبهای عمده تولید گیلاس در ایران دشت کهریز ارومیه و شهرستان اشنویه ( پایتخت گیلاس ایران) میباشند.
هلو
هُلو (به دری: شفتالو) میوه آبدار درخت هلو (نام علمی: Prunus Persica در لاتین به معنی سیب ایرانی) است که دارای یک هسته سخت، گوشت زرد، یا نسبتاً سفید و پوستی مخملی میباشد. بر اساس چسبیدن گوشت به هسته این میوه به دو دسته هستهجدا و هستهچسب تقسیم میشوند. یکی از میوه هائیکه تا حد زیادی با هلو ارتباط دارد شلیل است. ارتباط شلیلها با هلو تا حدی است که در واقع گاهی اوقات محصولات هلو حاوی تعداد کمی شلیل هستند و برعکس. شلیل در واقع نوعی هلو با ژن مغلوب است که تولید میوههای بدون کرک میکند. درخت هلو سه نوع شاخه ساده، مرکب و کاذب تولید میکند. شاخههای ساده فقط جوانه رویشی تولید میکنند. شاخه مرکب، جوانه رویش و زایشی و شاخه کاذب در طول شاخه جوانه زایش و در نوکم جوانه رویشی تولید میکند که در هنگام هرس نوک شاخه کاذب حذف میشود. جوانه گل هلو ساده بوده و در جانب شاخههای یک ساله تشکیل میشود.
خواص
هلو مثل تمام میوهها خواص ادرارآور و ملین دارد. گوشت هلو، دارای سلولوزهای نرمی است و کاملاً هضم میشود. هلو میوهای نسبتاً کم ترشی است. مواد قندی و نشاستهای آن به آسانی هضم میشود و معده به راحتی هضم آن را تحمل میکند.
به نظر میرسد که مواد قندی هلو، ترشحات غدههای هاضمه را تقویت میکند و هضم غذا را آسان میسازد.
هلو سرشار از انواع ویتامین هاست به خصوص ویتامینهای ب۱، ب۲ و آ.
این ویتامینها به مقدار زیادی در پوست هلو تمرکز یافته است.
هلو داری انواع مختلف با گونه ها و طعم های متفاوت میباشد از انواع مختلف ای میوه میتوان به بلخی، کاردی،زعفرانی (که دارای دو نوع هسته جدا وهسته چسب موجود است ومورد استفاده قرار میگیرد)،هلو انجیری، هلو هلندری(که شباهت فریبندهای به زرد آلودارد) نام برد.از استان های تولید کننده عمده هلو میتوان به استان چهار محال و بختیاری و به صورت عمده شهر گردشگری و زیبای سامان و استان البرز و شهرکرج اشاره نمود.هلو بلخی که بسیار بزرگ و شیرین است از تولیدش بسیار کاسته شده است زیرا بلافاصله بعد تماس لک افتاده و چهرهی بدی به خود میگیرد.
زیتون
زیتون (به انگلیسی: Olive) و با (نام علمی: Olea europaea) شامل تقریباً ۲۰ گونه درختان کوچک از خانواده زیتونیان بوده و در جهان کهن از حوزه دریای مدیترانه، شمال آفریقا، جنوب شرقی آسیا، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند و شرق استرالیا پراکندگی گستردهای داشتهاند. آنها همیشه سبز بوده و دارای برگهایی کوچک و یکپارچه هستند که روبروی هم قرار گرفتهاند. میوه این گیاه یک شفت است.
پیشینه
تخمین دقیق زمانی که زیتون از حالت وحشی خارج شد، تحت کنترل کشاورزان درآمد و به صورت میوهٔ باغی مورد استفاده قرار گرفت، ممکن نیست. اشارات فراوانی که در انجیل درباره این گیاه و تولید آن وجود دارد و فراوانی ضمنی آن در سرزمین کنعان و منطقهای در سوریه، که همیشه زیتون برای اقتصاد ساکنین آن مهم بودهاست، موجب این نتیجهگیری میشود که سوریه محل تولد زیتون پرورش یافته است. احتمالاً در آغاز، یک گونه اصلاح شده به دست تعدادی از فرقه کوچک سامی افتاد و به تدریج در قبایل اطراف نیز گسترش یافت و با حداقل تلاش به میزان بسیار زیادی پرورش یافت؛ این ماده روغنی در آب و هوای خشک شرق، مادهای بسیار حیاتی برای سلامتی به شمار میرفت و میوه این درخت در آن دوران ابتدایی در بین جنگجویان بربری نمادی از صلح و حسن نیت بود. دورانی بعد و همزمان با توسعه سازمانهای دریایی این روغن بهعنوان یکی از اقلام تجاری به کشورهای آسیای صغیر و مناطق دریایی انتقال یافت و بیتردید گیاه زیتون نیز در پی آن گسترش یافت.
زیتون در یونان باستان
در دنیای هومر همانگونه که در ایلیاد مشخص است، روغن زیتون فقط بهعنوان یک ماده برای ثروتمندان – محصول خارجی – شناخته شده و بیشتر به سبب ارزش آن برای آرایش پهلوانان مورد توجه بودهاست؛ جنگجویان بعد از استحمام به خودشان روغن زیتون میزدند و بدن پاتروکلوس هم عیناً با روغن زیتون پوشیده میشد. اما نه اشارهای به کشت این گیاه شده و نه بر روی تاکستانی که روی سپر آشیل نقش شده، وجود دارد. اما اگرچه در ایلیاد هیچ اشارهای به کشت زیتون نشده، وجود آن در باغ السینوس و دیگر کنایههای آشنا، نشاندهنده این حقیقت است که زیتون در زمان نگارش ادیسه شناخته شدهاست.هر زمان به معرفی این گیاه میرسیم تمامی روایات به تپههای آهکی آتیکا بهعنوان اولین مکان کشت آن در شبه جزیره یونانی اشاره دارد. زمانی که پوزئیدون (خدای دریا) و آتنا (الهه عقل و زیبایی) برای شهر آینده رقابت میکردند، به خواست الهه یک زیتون از صخرههای لمیزرع پدیدار شد (نگهبان هنرهایی که بر آن وضعیت رو به افزایش تأثیر جاودانی گذاشت). اینکه این افسانه ارتباطی با اولین کشت زیتون در یونان دارد، با توجه به داستان جالبی که توسط هرودوت در مورد اهالی اپیداروس نقل شده قطعی به نظر میرسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پیشگوی معبد دلفی) شدند و مقرر شد تا مجسمههای دامیا و هورای (هردو از نمادهای حاصلخیزی) را از چوب باغهای زیتون بتراشند. سپس تنها در اختیار مردم آتن قرار گیرد. آتنیها به درخواست مردم اپیداروس درختی را به آنها اعطا کردند مشروط به آنکه هر سال برای آتنا الهه عقل و زیبایی (نگهبان آن) قربانی کنند. بنابراین آنها دستور پیشگو را اطاعت کرده و سرزمینشان دوباره حاصلخیز شد.
درخت مقدس الهه مدت طولانی در آکروپلیس قرار داشت و اگرچه در حمله ایرانیان نابود شد، دوباره از ریشه جوانه زد (گفته میشود بعضی مکندههای این ریشه، درختان زیتون باغ محل تحصیل افلاطون را به وجود آوردهاند که پس از گذشت سالها هنوز بسیار قابل احترام هستند).
در زمان سولن حقوقدان یونانی، زیتون به قدری گسترده شده بود که او وضع قوانینی را برای کشت منظم این درخت در آتیکا ضروری دانست. این منطقهای بود که احتمال زیتون از آنجا به تدریج در تمام نواحی همپیمان با یونان و کشورهای انشعابی از آن انتشار یافت. در ساحل آسیای صغیر که در آنجا مقدار فراوانی از این درخت در زمان تالهها وجود داشت، این درخت ممکن است در سالهایی پیشتر از آن توسط کشتیهای فینیقی آورده شده باشد. برخی از جزایر دریای اژه نیز ممکن است آن را از همین منبع به دست آورده باشند؛ زیتون جزیره رودز و جزیره کرت نیز شاید ریشهای مانند اینها داشته باشند. اگر از لقب اسکیلس استفاده کنیم، جزیره ساموس باید سالها زیادی قبل از جنگهای ایران دارای درختان زیتون میوهدار بوده باشند.
زیتون جایگزین مناسبی برای چربیهای حیوانی و کره مصرفی مردم نواحی شمال شد و در بین ملل جنوب نیز همینطور. در بین یونانیان روغن زیتون بهعنوان یک ماده غذایی مهم و نیز برای کاربردهای خارجی اهمیت زیادی داشت. رومیان بیشتر از آن در آشپزی و غذا استفاده میکردند و بهعنوان مادهای ضروری برای آرایش پرارزش بود و در روزهای پرشکوه امپراتوری بعدی این به صورت یک اصل درآمد که زندگی طولانی و خوش به دو مایع بستگی دارد: با شراب و بدون روغن.
پلینی به صورت مبهمی پانزده گونه زیتون کشت شده در دوران خودش را توصیف میکند که با ارزشترین آنها لینکیان نامیده میشد و روغن به دست آمده از آن در ونافروم در ناحیه کامپانیای ایتالیا عالیترین نوع شناخته شده برای خبرگان رومی بود؛ تولید شده در ایستریا و بائتیکا در شبه جزیره ایتالیا بهعنوان رده دوم مورد توجه قرار داشت.
خوراکشناس امپراتور با خواباندن زیتون خام در آب نمک بهعنوان تحریککننده اشتها به این میوه ارزش بیشتری بخشید که کمتر از انواع جدید آن نبودند و ترشی زیتون با حفظ خصوصیات طعم خود در انبارهای زیر خاک پمپئی یافت شدهاند. آب تلخ زیتون یا پس مانده حاصل از آن در خلال روغنگیری (به نام آمورکا) و برگهای گس آن دارای خواص بسیاری هستند که نویسندگان دوران بسیار دور به آنها اشاره کردهاند. پزشکان رومی از روغن زیتون تلخ وحشی در پزشکی استفاده میکردند ولی کاربرد آن بهعنوان غذا یا در آشپزی مشخص نیست.
در عصر حاضر این میوه گستردگی فراوانی در جهان پیدا کردهاست و اگر چه ناحیه مدیترانه که خاستگاه آن است همچنان تولیدکننده عمده زیتون است، این درخت اکنون در نواحی بسیار زیادی که برای توزیعکنندگان اولیه آن ناشناخته است، با موفقیت کشت میشود. یک درخت زیتون که با دیوارهای آجری بلند محافظت میشود در باغ فیزیک چلسی لندن نگهداری میشود. زیتون مدت زمان کمی پس از کشف قاره آمریکا توسط ساکنین اسپانیایی به آنجا انتقال یافت.این گیاه در شیلی به فراوانی سرزمین اصلی زیتون کشت میشود (گاهی اوقات تنه درخت قطور میشود) درحالی که روغن به دست آمده از میوه آن کیفیتی متوسط دارد. بعد از آن، زیتون وارد کشور پرو شد اما به موفقی شیلی نبوده است. در قرن ۱۷ (مبلغان مذهبی یسوعی) آن را به مکزیک بردند و توسط همین نمایندگان در کالیفرنیا کاشته شد که در آنجا بر اثر مدیریت بیدقت فاتحان انگلوساکسون کشت آن متوقف شد. در ایالات جنوب شرقی نیز به کشت آن مبادرت شده مخصوصاً در کارولینای جنوبی، فلوریدا و میسیسیپی. این گیاه درون بسیاری از کشورهای نیمکره شرقی کشت شده که به علت نوع کشت در قدیم ناسازگار محسوب میشده است. در ایران و ارمنستان آن را در دوران نسبتاً اولیه تاریخ میشناختند و در حال حاضر باغهای زیتون بسیار زیادی در مصر علیا نیز وجود دارد. درخت زیتون به کشاورزی چین نیز معرفی شده است و یکی از منابع مهم افزوده شده برای کشاورزان استرالیایی است. کوینزلند دارای آب و هوایی بسیار مطلوب برای زیتون است. در جنوب استرالیا نزدیک آدلاید شدیداً رشد میکند و احتمالاً مناطق ساحلی فراوانی در این قاره جزیرهای وسیع وجود دارد که امکان پرورش این گیاه در آنها نیست. همچنین زیتون با موفقیت در برخی قسمتهای جزایر مهاجرنشین معرفی شده است.
زیتون به عنوان نماد
در گذشته زیتون نه تنها نشانی از صلح بلکه نمایانگر ثروت و وفور کشور بود؛ حمل شاخههای آن در جشنهای بزرگ یونان، افشاندن زیتون وحشی برای قهرمانان المپیک، تاج زیتون فاتحان رومی در مراسم استقبال، و مواردی که سوارهنظامها در بازدیدهای امپراتوری همانند هدیههای نمادین صلح بکار میبردند (دوران بربرها) که فقط با پیروزی حفظ میشدند.
تاج زیتون، شاخهای از درخت زیتون است که بدور حلقهای پیچیده شده و در بازیهای باستانی المپیک یونان به قهرمان اعطا میشده است. در المپیک ۲۰۰۴ آتن سنت اهدای تاج زیتون تجدید شد و به همراه مدال طلا به قهرمانان اعطا شد.
شاخه زیتون در پرچم سازمان ملل متحد نیز به عنوان نماد صلح استفاده شده است.
رقمهای مختلف گوجه فرنگی
امروزه هزاران (نزدیک ۷۵۰۰) رقم گوجه فرنگی در سراسر جهان کشت میشود. این رقمها در اندازه، شکل، رنگ و طعم با یکدیگر فرق میکنند. قطر آنها ممکن است از ۱ یا ۲ سانتیمتر (گوجه فرنگی ریز آلبالویی و گوجه فرنگی وحشی) تا ۱۰ سانتیمتر (گوجه فرنگی گوشت گاوی) باشد. با این وجود بیشتر گوجه فرنگیها در مراکز خرید قطری به اندازهٔ ۵، ۶ سانتیمتر دارند.

اغلب انواع گوجه فرنگی میوههایی قرمزرنگ دارند، با این حال این میوه به رنگهای زرد، نارنجی، صورتی، بنفش، سبز، سیاه و سفید نیز دیده میشود. گوجه فرنگیهای چندرنگ یا مخطط نیز بهندرت کمتری یافت میشوند.
گوجه فرنگیهایی که به منظور کنسرو شدن یا تولید سوپ پرورش داده میشوند معمولاً کشیده (طول ۷ تا ۹ سانتیمتر و عرض ۴ تا ۵ سانتیمتر) و کمآبتر از سایر رقمها هستند و به گوجه فرنگیهای آلویی معروفند.
تولید
در سال ۲۰۰۸ حدود ۱۳۰ میلیون تن گوجه فرنگی در جهان تولید شد. چین با یکچهارم تولیدات جهانی (که بیشتر آن در بازار داخلی آن مصرف میشود)، و به دنبال آن ایالات متحده آمریکا، ترکیه، هند، ایتالیا، مصر و ایران بزرگترین تولیدکنندهٔ گوجه فرنگی در این سال بودند. ایالت کالیفرنیا ۹۰٪ تولیدات گوجه فرنگی آلویی ایالات متحده آمریکا و ۳۵٪ جهان را به خود اختصاص میدهد.
تولید گوجه فرنگی معمولاً به دو دستهٔ مجزا تقسیم میشود: تولید برای مصرف تازه (گوجه فرنگی بازار) و تولید برای تبدیل (گوجه فرنگی صنعتی). گوجه فرنگی صنعتی (که معمولاً از نوع گوجه فرنگی آلویی است) حدوداً یکدوم تولیدات اروپایی، ۹۰٪ تولیدات ایالات متحده آمریکا و ۱۵٪ تولیدات چین را تشکیل میدهد (در سال ۲۰۰۸).
تولید گوجه فرنگی برای مصارف صنعتی تقریباً یکچهارم تولید کل جهانی (۲۶٫۸ میلیون تن در سال ۲۰۰۲، بهعبارتی ۲۳٫۴٪) را تشکیل میدهد. سه منطقهٔ اصلی که این نوع گوجه فرنگی را تولید میکنند کالیفرنیا، کشورهای نزدیک سواحل مدیترانه و چین هستند.
طبق آمار فائو تولید جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۷ به ۱۲۶٫۲ میلیون تن در مساحت ۴٫۶۳ میلیون هکتار بوده است، و بهعبارتی بازدهی متوسط برابر ۲۷٫۳ تن در هکتار. لازم به ذکر است که تولیدات غیرتجاری (شخصی وخانوادگی) در این آمار به حساب نیامده است.
طبق اطلاعات فائو گوجه فرنگی در ۱۷۰ دنیا با آبوهواهای مختلف کشت میشود. پس از سیبزمینی و سیبزمینی شیرین، گوجه فرنگی بیشترین حجم تولید ترهبار جهانی را دارد و در فهرست بالاتر از هندوانه و کلم قرار میگیرد.تولید جهانی گوجه فرنگی از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۷ چهاربرابر شد و ز ۲۷٫۶ میلیون تن به ۱۰۲٫۲ میلیون تن رسید. به ایت ترتیب رشد متوسط سالانه حدود ۳٫۳۶٪ بوده است. این رشد خصوصاً در آسیا زیاد بوده است و چین تولیدات خود را هفتبرابر و هند ۱۸٫۵برابر کرده است.
صادرات و واردات
در سال ۲۰۰۶ صادرات گوجه فرنگی تازه کمی بیش از ۶ میلیون تن بود و ۴٫۸٪ تولیدات جهانی آن سال را تشکیل میداد. سه کشور کشور صادرکنندهٔ اصلی مکزیک، سوریه و اسپانیا بودند.
نخستین کشورهای واردکنندهٔ گوجه فرنگی تازه در همان سال بهترتیب ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و روسیه بودهاند.
مهمترین کشورهای صادرکنندهٔ گوجه فرنگی پردازششده (خمیر و پوره) در سال ۲۰۰۶ بهترتیب چین، اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، شیلی و ترکیه بودند. کشورهای واردکنندهٔ این نوع گوجه فرنگی در همان سال به ترتیب روسیه، ژاپن، اتحادیه اروپا، مکزیک و کانادا بودهاند.
کشورهای مصرفکننده
طبق آمار فائو، مصرف جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۳ ۱۰۲٫۸ میلیون تن بود. چین با ۲۴٫۶٪ این رقم نخستین کشور مصرفکنندهٔ گوجه فرنگی است و ایالات متحده آمریکا (۹٫۸٪)، هند (۸٫۷٪)، ترکیه (۵٫۹٪) و مصر (۵٫۹٪) بهترتیب پس از آن قرار میگیرند.
رکورد مصرف سالانهٔ گوجه فرنگی به ازای هر یک نفر به لیبی (۱۱۷ کیلوگرم در سال) تعلق میگیرد. به دنبال آن یونان (۱۱۵ کیلوگرم در سال) و سایر کشورهای اطراف دریای مدیترانه (تونس، ترکیه، مصر، ایتالیا و لبنان) قرار میگیرند. میزان مصرف گوجه فرنگی خانگی در این آمار محاسبه نشده است.
۱۸ کشور زیر در مجموع ۷۷٪ مصارف جهانی را به خود اختصاص میدهند.
آفت و بیماری
مقاومت رقمهای مختلف گوجه فرنگی نسبت به آفات و بیماریهای گوناگون متفاوت است.
محصولات گوجه فرنگی در معرض از بین رفتن توسط آفات، بیماریهای قارچی، باکتریایی و ویروسی، رقابت با علفهای هرز و شرایط آبوهوایی و خاکی نامساعد هستند. آفات و بیماریهای گوجه فرنگی اغلب با آفات و بیماریهای سایر گیاهان خانوادهٔ سیبزمینیان مانند بادمجان و توتون مشترکاند.
یکی از بیماریهای شایع گوجه فرنگی در اثر ویروس موزائیک توتون ایجاد میشود. انواع سفیدک و آتشک از سایر موارد شایعی هستند که موجب خرابی این محصولات میشوند.
مصرف
گوجه فرنگی امروزه در سراسر جهان به شیوههای مختلف، بهصورت خام در انواع سالاد، و بهطور پردازششده برای تهیهٔ غذا و سوپ، سس و رُب مصرف میشود. آب گوجه فرنگی همچنین نوشیدنی خنکی است که برای تهیهٔ برخی کوکتلها چون بلادی مری استفاده میشود.
گوجه فرنگی خاصیت اسیدی دارد و به همین دلیل ذخیره و نگاهداری آن در انبار به صورت خام، سس و رُب آسان میباشد. این میوه همچنین میتواند به صورت ورقههای نازک خشکشده در روغن زیتون نگاهداری و مصرف شود.
گوجه فرنگی در غذاهای مدیترانهای به خصوص در ایتالیا استفادهٔ فراوان دارد و از مواد اصلی مورد نیاز برای تهیهٔ پیتزا و سس برای پاستا است.
ارزش خوراکی
گوجه فرنگی از لحاظ ارزش غذایی بسیار کمکالری (۲۰ کیلوکالری در هر ۱۰۰ گرم) و سرشار از ویتامینهای مختلف (آ، ث و ای) و مواد معدنی است. ۹۳ تا ۹۵٪ آن را آب تشکیل میدهد و قندها که ۳ تا ۴٪ آن را نشکیل میدهند عبارتاند از گلوکز و فروکتوز.
مهمترین مواد معدنی موجود در گوجه فرنگی که به نوع خاک و کود بستگی دارد شامل پتاسیم، کلر و فسفر است.
گوجه فرنگی همچنین دارای لیکوپن، یکی از قویترین انواع آنتیاکسیدانهای طبیعی، و چند نوع رنگدانه از خانوادهٔ کاروتنوئیدها از جمله بتاکاروتن است.
ارزش محتمل برای سلامتی
گوجه فرنگی حاوی ویتامینهای آ، ث و لیکوپن است. رنگ قرمز گوجه فرنگی از لیکوپن موجود در آن ناشی میشود. این ماده که آنتی اکسیدان بسیار قویای محسوب میشود،تحقیقات نشان میدهد که مصرف بسیار بالای گوجه فرنگی خام خطر ابتلا به سرطان پروستات را به میزان کمی کاهش میدهد.
تعدادی از تحقیقات نشان میدهند که لیکوپن، به خصوص در گوجه فرنگی پخته، در جلوگیری از ابتلا به سرطان پروستات مؤثر است؛ ولی تحقیقات دیگری با این نتایج مغایرت داشتند.
بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهند که مصرف گوجه فرنگی و کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه، سرطان سر و گردن و بیماریهای مخرب اعصاب مرتبط است.
جهشهای ژنتیکی در رقمهای مختلف گوجه فرنگی و انواع وحشی آن گنجی از ژنهای مختلف که لیکوپن، کاروتن، آنتوسیانین و آنتیاکسیدانهای دیگر تولید میکنند به وجود آورده است. میزان این آنتیاکسیدانها و ویتامینها در برخی رقمهای پرورش دادهشده نسبت به میزان طبیعی آن افزایش داده شده است.
خوراکی
گوجه فرنگی به طور خام یا پخته خورده میشود. گوجه فرنگی خام را میتوان با نمک مصرف کرد، ولی اغلب آن را در سالاد با موادی دیگر مخلوط میکنند و سپس مصرف میکنند. گوجه فرنگی خام همچنین برای تهیهٔ برخی سوپها استفاده میشود.
پختن گوجه فرنگی موجب از بین رفتن بخشی از ویتامینهای آن میشود، ولی در عین حال جذب لیکوپن را افزایش میدهد. گوجه فرنگی پخته از مواد تشکیلدهندهٔ بسیاری از غذاها و سسهاست.
فراوری گوجه فرنگی
امروزه صنعت عظیمی فراوری گوجه فرنگی را برعهده دارد و آن را به صورت خشک شده، پوستکنده، پوره، رُِب، انواع سس از جمله سس کچاپ، پودر و آبمیوه در اختیار مصرفکنندگان میگذارد. دو عمل اصلی فراوری صنعتی گوجه فرنگی تغلیظ کردن و خشک کردن هستند.
نگاهداری
گوجه فرنگی نرسیده معمولاً در دمای اتاق و در جای تاریک نگاهداری میشود تا زمانی که برسد. با این شرایط، عمر مفید آن ۳ تا ۴ روز است. پس از رسیدن، گوجه فرنگی باید ظرف یک تا دو روز مصرف شود. گوجه فرنگی تنها در صورتی در یخچال قرار داده میشود که کاملاً رسیده باشد، هرچند این موجب تغییر طعم میشود.
مسمومیت
برگها، ساقه و میوهٔ سبز نرسیدهٔ این گیاه دارای میزان کمی توماتین است که سمی است. مصرف برگ گوجه فرنگی در چای در حداقل یک مورد موجب مرگ فرد شده است، ولی بهطور کلی میزان توماتین گوجه فرنگی به آن حد زیاد نیست که برای انسان خطری داشته باشد، و غذاهایی چون گوجه فرنگی سبز نرسیدهٔ سرخشده برای سلامتی ضرری ندارند. گوجه فرنگی رسیده دارای توماتین نمیباشد.
مصرف گوجه فرنگی خام در بعضی از افراد موجب حساسیت میشود و میتواند به آنافیلاکسی منجر شود. این حساسیت نادر بهعلت ترکیب برخی از پروتئینهای موجود در گوجه فرنگی و ایمونوگلوبینهای ای میباشد.
گوجه فرنگی تازه میتواند به باکتری سالمونلا آلوده شود. در اواخر بهار سال ۲۰۰۸ مصرف گوجه فرنگی آلوده به این باکتری در ایالات متحدهٔ آمریکا موجب مسمویت ۲۲۸ فرد و بستری شدن ۲۵ نفر در ۲۳ ایالت گردید. به این ترتیب گوجه فرنگی از بسیاری از زنجیرههای غذایی و فروشگاهها جمعآوری گردید. در کانادا گزارشی حاکی از مسمومیت بهعلت مصرف گوجه فرنگی آلوده اعلام نشد، ولی زنجیرههای غذایی بزرگ چون مکدونالد و کیافسی از روی احتیاط گوجه فرنگی را موقتاً از منوهای خود حذف کردند.
میوه یا ترهبار
از لحاظ گیاهشناسی گوجه فرنگی سبزی محسوب میشود. با این حال میزان قند و شیرینی گوجه فرنگی نسبت به میوههای دگر کمتر است و اغلب بهعنوان بخشی از سالاد یا غذایی اصلی، و نه دسر، سِرو میشود. به این ترتیب بهعلت مصرف عملیای که در آشپزی دارد ترهبار خوانده میشود. این ابهام مختص گوجه فرنگی نیست و تعدادی دیگر از گیاهانی که ترهبار میخوانیم، همچون بادنجان، خیار، کدو و کدو حلوایی، میوه هستند.
این ابهام در ایالات متحدهٔ آمریکا در سال ۱۸۸۷ موجب یک مباحثهٔ حقوقی شد. در این سال قوانین تعرفههای گمرکی موجب میکردند که برای ترهبار (و نه میوهها) عوارض پرداخت شود. به این ترتیب جایگاه و طبقهبندی گوجه فرنگی در این کشور اهمیت قانونی یافت. دیوان عالی ایالات متحده آمریکا برای حل این مشکل، در روز ۱۰ مه ۱۸۹۳ بر پایهٔ تعریف عمومی که گوجه فرنگی را بهعلت استفادهٔ عملی آن ترهبار محسوب میکرد، اعلام کرد که گوجه فرنگی جزء ترهبار است. با این حال این اظهار تنها بهمنظور بهعمل درآوردن قوانین تعرفههای گمرکی بود و موجب اقدام برای تغییر ردهبندی گوجه فرنگی از لحاظ گیاهشناسی نگردید.
شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۱ در یک رهنمود اعلام کرد که گوجه فرنگی باید میوه محسوب شود.
رکوردها
سنگینترین گوجه فرنگی وزنی برابر ۳٫۵۱ کیلوگرم داشت و در سال ۱۹۸۶ در اکلاهما پرورش داده شده بود. بزرگترین گوجه فرنگی نیز با عرضی برابر ۱۹٫۸ سانتی متر در سال ۲۰۰۰ در انگلستان به ثبت رسید.بوتهٔ بزرگ گوجه فرنگی موجود در تفرجگاه جهانی والت دیزنی در فلوریدا احتمالاً بزرگترین گیاه گوجه فرنگی در جهان است و با محصول بیش از ۳۲٬۰۰۰ گوجه فرنگی برای وزنی کلی برابر ۵۲۲ کیلوگرم رکورددار رکوردهای جهانی گینس میباشد. هر تاک این گیاه به طور همزمان هزاران گوجه فرنگی میدهد که در رستورانهای پارک دیزنی سِرو میشوند.
آووکادو
آووکادو نام درخت و میوهٔ آن درخت است. این درخت در مناطق گرم و استوایی میروید و میوهای سبز رنگ با هستهای درشت دارد.
آواکادو (پرسی آمریکانا) درختی است که میوهٔ آن در گونهٔ گیاهان گلدار طبقهبندی میشود. این گیاه بومی آمریکای مرکزی و مکزیک است و تا ۲۰ متر رشد میکند
و رشد خیلی سریعی دارد.این گیاه همیشه برگهای سبز دارد که طول آنها به ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. گلهای آن نامشخص (ناپیدا) و به رنگ زرد مایل به سبز و به عرض ۵ تا ۱۰ میلیمتر است. میوهٔ گلابی شکل آن از نظر گیاهشناسی یک سته یا شفت است که ۷ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارد.
در ایران
نهالهای این گیاه در دهه ۴۰ شمسی از اکوادر وارد ایران شد ولی در ابتدا دچار سرما زدگی شد ولی بعد از گذشت چند سال با اب و هوای منطقه مورد کشت مقاومت ایجاد کرده که هر کدام از این درختان در حال حاضر ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ عدد میوه تولید میکنند. در ایران بیش از ۵۰ هکتار در شمال کشور به باغهای آووکادو اختصاص دارد و هر ساله حدود ۱۰۰ تن میوه تولید میشود.
تاریخچه
Persea Americana یا آووکادو از ایالت پوبلاومکزیک سرچشمه میگیرد. قدیمی ترین شواهد استفاده از آووکادو در یک غار واقع در پابلو Coxcatlán مکزیک که به حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد یافت شده بر میگردد. همچنین درخت آووکادو سابقهای طولانی کشت در آسیای مرکزی و جنوب آمریکا دارد. اولین باری که شرح آووکادو در اروپا استفاده شده توسط مارتین فرناندز در ۱۵۱۸ یا ۱۵۱۹ در کتابش به نام Suma De Geographia Que Trata De Todas Las Partidas Y Provincias Del Mundo بوده است. اولین نوشتهٔ ثبت شده در انگلیسی که از کلمهٔ آووکادو استفاده کرده توسط هانس اسلون(Hans Sloane) در شاخص ۱۶۹۶ از گیاهان جامائیکا بود. این گیاه در ۱۷۵۰ به اندونزی و در ۱۸۰۹ به برزیل و در اواخر قرن نوزدهم به جنوب آفریقا و استرالیا معرفی شد.
ارزش غذایی
آووکادو دارای چربیهای متفاوتی است. برای یک آووکادوی معمولی:
حدود ۷۵٪ انرژی آووکادو از چربی میآید. که اکثر آن ها (۶۷٪ از کل) از نوع چربی اشباع همچون اسید اولئیک است.
دیگر چربیهای غالب عبارتند از اسیدهای چرب و اسید لینولئیک.
ترکیب چربیها به طوری تقریبی عبارت است از: یک درصد امگا ۳، چهارده درصد امگا ۶، هفتاد و یک درصد امگا ۹ (۶۵ درصد اولیک و ۶ درصد چرب)، و چهارده درصد چربی اشباع (اسید چرب).
بر اساس وزن آووکادو ۳۵٪ بیشتر از موز پتاسیم دارد. آووکادو سرشار از اسید فولیک و ویتامین K است و از منابع غذایی غنی برای ویتامین B6، ویتامین C و ویتامین E و اسید پانتوتنیک به شمار میآید.
آووکادو دارای ۷۵٪ فیبر نامحلول و ۲۵٪ فیبر محلول است.
گیلاس
گیلاس گیاه و درختی از سرده پرونوس است که میوه آن دارای هسته و گوشتدار است. میوه این درخت قرمز و گلهای سفید دارد. ترکیه، ایالات متحده آمریکا و ایران از عمده تولیدکنندگان میوه گیلاس در جهان هستند.
گیلاس دارای گونههای متعدد و در تمام ایران پراکنده است. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام، مربا و کمپوت ساخته میشود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار میگیرد.میوه گیلاس در سلامت چشم،سلامت پوست،پیری و کاهش وزن بسیار موثر می باشد.
این گیاه احتمالاً از منطقهای بین دریای سیاه و دریای خزر منشا گرفته است. ولی به نظر میرسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشا گرفتهاند، ولی تعدادی از ارقام مهم، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیدهاند.
ایران با تولید ۲۲۵ هزار تن (۱۲درصد تولیددنیا) سومین تولید کننده گیلاس در جهان میباشد (بعد از ترکیه و آمریکا) یکی از قطبهای عمده تولید گیلاس در ایران دشت کهریز ارومیه و شهرستان اشنویه ( پایتخت گیلاس ایران) میباشند.
هلو
هُلو (به دری: شفتالو) میوه آبدار درخت هلو (نام علمی: Prunus Persica در لاتین به معنی سیب ایرانی) است که دارای یک هسته سخت، گوشت زرد، یا نسبتاً سفید و پوستی مخملی میباشد. بر اساس چسبیدن گوشت به هسته این میوه به دو دسته هستهجدا و هستهچسب تقسیم میشوند. یکی از میوه هائیکه تا حد زیادی با هلو ارتباط دارد شلیل است. ارتباط شلیلها با هلو تا حدی است که در واقع گاهی اوقات محصولات هلو حاوی تعداد کمی شلیل هستند و برعکس. شلیل در واقع نوعی هلو با ژن مغلوب است که تولید میوههای بدون کرک میکند. درخت هلو سه نوع شاخه ساده، مرکب و کاذب تولید میکند. شاخههای ساده فقط جوانه رویشی تولید میکنند. شاخه مرکب، جوانه رویش و زایشی و شاخه کاذب در طول شاخه جوانه زایش و در نوکم جوانه رویشی تولید میکند که در هنگام هرس نوک شاخه کاذب حذف میشود. جوانه گل هلو ساده بوده و در جانب شاخههای یک ساله تشکیل میشود.
خواص
هلو مثل تمام میوهها خواص ادرارآور و ملین دارد. گوشت هلو، دارای سلولوزهای نرمی است و کاملاً هضم میشود. هلو میوهای نسبتاً کم ترشی است. مواد قندی و نشاستهای آن به آسانی هضم میشود و معده به راحتی هضم آن را تحمل میکند.
به نظر میرسد که مواد قندی هلو، ترشحات غدههای هاضمه را تقویت میکند و هضم غذا را آسان میسازد.
هلو سرشار از انواع ویتامین هاست به خصوص ویتامینهای ب۱، ب۲ و آ.
این ویتامینها به مقدار زیادی در پوست هلو تمرکز یافته است.
هلو داری انواع مختلف با گونه ها و طعم های متفاوت میباشد از انواع مختلف ای میوه میتوان به بلخی، کاردی،زعفرانی (که دارای دو نوع هسته جدا وهسته چسب موجود است ومورد استفاده قرار میگیرد)،هلو انجیری، هلو هلندری(که شباهت فریبندهای به زرد آلودارد) نام برد.از استان های تولید کننده عمده هلو میتوان به استان چهار محال و بختیاری و به صورت عمده شهر گردشگری و زیبای سامان و استان البرز و شهرکرج اشاره نمود.هلو بلخی که بسیار بزرگ و شیرین است از تولیدش بسیار کاسته شده است زیرا بلافاصله بعد تماس لک افتاده و چهرهی بدی به خود میگیرد.
زیتون
زیتون (به انگلیسی: Olive) و با (نام علمی: Olea europaea) شامل تقریباً ۲۰ گونه درختان کوچک از خانواده زیتونیان بوده و در جهان کهن از حوزه دریای مدیترانه، شمال آفریقا، جنوب شرقی آسیا، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند و شرق استرالیا پراکندگی گستردهای داشتهاند. آنها همیشه سبز بوده و دارای برگهایی کوچک و یکپارچه هستند که روبروی هم قرار گرفتهاند. میوه این گیاه یک شفت است.
پیشینه
تخمین دقیق زمانی که زیتون از حالت وحشی خارج شد، تحت کنترل کشاورزان درآمد و به صورت میوهٔ باغی مورد استفاده قرار گرفت، ممکن نیست. اشارات فراوانی که در انجیل درباره این گیاه و تولید آن وجود دارد و فراوانی ضمنی آن در سرزمین کنعان و منطقهای در سوریه، که همیشه زیتون برای اقتصاد ساکنین آن مهم بودهاست، موجب این نتیجهگیری میشود که سوریه محل تولد زیتون پرورش یافته است. احتمالاً در آغاز، یک گونه اصلاح شده به دست تعدادی از فرقه کوچک سامی افتاد و به تدریج در قبایل اطراف نیز گسترش یافت و با حداقل تلاش به میزان بسیار زیادی پرورش یافت؛ این ماده روغنی در آب و هوای خشک شرق، مادهای بسیار حیاتی برای سلامتی به شمار میرفت و میوه این درخت در آن دوران ابتدایی در بین جنگجویان بربری نمادی از صلح و حسن نیت بود. دورانی بعد و همزمان با توسعه سازمانهای دریایی این روغن بهعنوان یکی از اقلام تجاری به کشورهای آسیای صغیر و مناطق دریایی انتقال یافت و بیتردید گیاه زیتون نیز در پی آن گسترش یافت.
زیتون در یونان باستان
در دنیای هومر همانگونه که در ایلیاد مشخص است، روغن زیتون فقط بهعنوان یک ماده برای ثروتمندان – محصول خارجی – شناخته شده و بیشتر به سبب ارزش آن برای آرایش پهلوانان مورد توجه بودهاست؛ جنگجویان بعد از استحمام به خودشان روغن زیتون میزدند و بدن پاتروکلوس هم عیناً با روغن زیتون پوشیده میشد. اما نه اشارهای به کشت این گیاه شده و نه بر روی تاکستانی که روی سپر آشیل نقش شده، وجود دارد. اما اگرچه در ایلیاد هیچ اشارهای به کشت زیتون نشده، وجود آن در باغ السینوس و دیگر کنایههای آشنا، نشاندهنده این حقیقت است که زیتون در زمان نگارش ادیسه شناخته شدهاست.هر زمان به معرفی این گیاه میرسیم تمامی روایات به تپههای آهکی آتیکا بهعنوان اولین مکان کشت آن در شبه جزیره یونانی اشاره دارد. زمانی که پوزئیدون (خدای دریا) و آتنا (الهه عقل و زیبایی) برای شهر آینده رقابت میکردند، به خواست الهه یک زیتون از صخرههای لمیزرع پدیدار شد (نگهبان هنرهایی که بر آن وضعیت رو به افزایش تأثیر جاودانی گذاشت). اینکه این افسانه ارتباطی با اولین کشت زیتون در یونان دارد، با توجه به داستان جالبی که توسط هرودوت در مورد اهالی اپیداروس نقل شده قطعی به نظر میرسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پیشگوی معبد دلفی) شدند و مقرر شد تا مجسمههای دامیا و هورای (هردو از نمادهای حاصلخیزی) را از چوب باغهای زیتون بتراشند. سپس تنها در اختیار مردم آتن قرار گیرد. آتنیها به درخواست مردم اپیداروس درختی را به آنها اعطا کردند مشروط به آنکه هر سال برای آتنا الهه عقل و زیبایی (نگهبان آن) قربانی کنند. بنابراین آنها دستور پیشگو را اطاعت کرده و سرزمینشان دوباره حاصلخیز شد.
درخت مقدس الهه مدت طولانی در آکروپلیس قرار داشت و اگرچه در حمله ایرانیان نابود شد، دوباره از ریشه جوانه زد (گفته میشود بعضی مکندههای این ریشه، درختان زیتون باغ محل تحصیل افلاطون را به وجود آوردهاند که پس از گذشت سالها هنوز بسیار قابل احترام هستند).
در زمان سولن حقوقدان یونانی، زیتون به قدری گسترده شده بود که او وضع قوانینی را برای کشت منظم این درخت در آتیکا ضروری دانست. این منطقهای بود که احتمال زیتون از آنجا به تدریج در تمام نواحی همپیمان با یونان و کشورهای انشعابی از آن انتشار یافت. در ساحل آسیای صغیر که در آنجا مقدار فراوانی از این درخت در زمان تالهها وجود داشت، این درخت ممکن است در سالهایی پیشتر از آن توسط کشتیهای فینیقی آورده شده باشد. برخی از جزایر دریای اژه نیز ممکن است آن را از همین منبع به دست آورده باشند؛ زیتون جزیره رودز و جزیره کرت نیز شاید ریشهای مانند اینها داشته باشند. اگر از لقب اسکیلس استفاده کنیم، جزیره ساموس باید سالها زیادی قبل از جنگهای ایران دارای درختان زیتون میوهدار بوده باشند.
زیتون جایگزین مناسبی برای چربیهای حیوانی و کره مصرفی مردم نواحی شمال شد و در بین ملل جنوب نیز همینطور. در بین یونانیان روغن زیتون بهعنوان یک ماده غذایی مهم و نیز برای کاربردهای خارجی اهمیت زیادی داشت. رومیان بیشتر از آن در آشپزی و غذا استفاده میکردند و بهعنوان مادهای ضروری برای آرایش پرارزش بود و در روزهای پرشکوه امپراتوری بعدی این به صورت یک اصل درآمد که زندگی طولانی و خوش به دو مایع بستگی دارد: با شراب و بدون روغن.
پلینی به صورت مبهمی پانزده گونه زیتون کشت شده در دوران خودش را توصیف میکند که با ارزشترین آنها لینکیان نامیده میشد و روغن به دست آمده از آن در ونافروم در ناحیه کامپانیای ایتالیا عالیترین نوع شناخته شده برای خبرگان رومی بود؛ تولید شده در ایستریا و بائتیکا در شبه جزیره ایتالیا بهعنوان رده دوم مورد توجه قرار داشت.
خوراکشناس امپراتور با خواباندن زیتون خام در آب نمک بهعنوان تحریککننده اشتها به این میوه ارزش بیشتری بخشید که کمتر از انواع جدید آن نبودند و ترشی زیتون با حفظ خصوصیات طعم خود در انبارهای زیر خاک پمپئی یافت شدهاند. آب تلخ زیتون یا پس مانده حاصل از آن در خلال روغنگیری (به نام آمورکا) و برگهای گس آن دارای خواص بسیاری هستند که نویسندگان دوران بسیار دور به آنها اشاره کردهاند. پزشکان رومی از روغن زیتون تلخ وحشی در پزشکی استفاده میکردند ولی کاربرد آن بهعنوان غذا یا در آشپزی مشخص نیست.
در عصر حاضر این میوه گستردگی فراوانی در جهان پیدا کردهاست و اگر چه ناحیه مدیترانه که خاستگاه آن است همچنان تولیدکننده عمده زیتون است، این درخت اکنون در نواحی بسیار زیادی که برای توزیعکنندگان اولیه آن ناشناخته است، با موفقیت کشت میشود. یک درخت زیتون که با دیوارهای آجری بلند محافظت میشود در باغ فیزیک چلسی لندن نگهداری میشود. زیتون مدت زمان کمی پس از کشف قاره آمریکا توسط ساکنین اسپانیایی به آنجا انتقال یافت.این گیاه در شیلی به فراوانی سرزمین اصلی زیتون کشت میشود (گاهی اوقات تنه درخت قطور میشود) درحالی که روغن به دست آمده از میوه آن کیفیتی متوسط دارد. بعد از آن، زیتون وارد کشور پرو شد اما به موفقی شیلی نبوده است. در قرن ۱۷ (مبلغان مذهبی یسوعی) آن را به مکزیک بردند و توسط همین نمایندگان در کالیفرنیا کاشته شد که در آنجا بر اثر مدیریت بیدقت فاتحان انگلوساکسون کشت آن متوقف شد. در ایالات جنوب شرقی نیز به کشت آن مبادرت شده مخصوصاً در کارولینای جنوبی، فلوریدا و میسیسیپی. این گیاه درون بسیاری از کشورهای نیمکره شرقی کشت شده که به علت نوع کشت در قدیم ناسازگار محسوب میشده است. در ایران و ارمنستان آن را در دوران نسبتاً اولیه تاریخ میشناختند و در حال حاضر باغهای زیتون بسیار زیادی در مصر علیا نیز وجود دارد. درخت زیتون به کشاورزی چین نیز معرفی شده است و یکی از منابع مهم افزوده شده برای کشاورزان استرالیایی است. کوینزلند دارای آب و هوایی بسیار مطلوب برای زیتون است. در جنوب استرالیا نزدیک آدلاید شدیداً رشد میکند و احتمالاً مناطق ساحلی فراوانی در این قاره جزیرهای وسیع وجود دارد که امکان پرورش این گیاه در آنها نیست. همچنین زیتون با موفقیت در برخی قسمتهای جزایر مهاجرنشین معرفی شده است.
زیتون به عنوان نماد
در گذشته زیتون نه تنها نشانی از صلح بلکه نمایانگر ثروت و وفور کشور بود؛ حمل شاخههای آن در جشنهای بزرگ یونان، افشاندن زیتون وحشی برای قهرمانان المپیک، تاج زیتون فاتحان رومی در مراسم استقبال، و مواردی که سوارهنظامها در بازدیدهای امپراتوری همانند هدیههای نمادین صلح بکار میبردند (دوران بربرها) که فقط با پیروزی حفظ میشدند.
تاج زیتون، شاخهای از درخت زیتون است که بدور حلقهای پیچیده شده و در بازیهای باستانی المپیک یونان به قهرمان اعطا میشده است. در المپیک ۲۰۰۴ آتن سنت اهدای تاج زیتون تجدید شد و به همراه مدال طلا به قهرمانان اعطا شد.
شاخه زیتون در پرچم سازمان ملل متحد نیز به عنوان نماد صلح استفاده شده است.
تعریف بازی:
فعالیتی که با میل و اختیار و باهدف سرگرمی و تفریح در اوقات فراغت انجام می شود، بازی نام دارد. بنابر این تعریف، بازی دارای ویژگی های زیر است:
بازی، فعالیتی اختیاری است.
کودک می تواند آن را به دلخواه خود رها کند و به فعالیت دیگری بپردازد.
بازی برای کودک خوشایند، لذت بخش و سرگرم کننده است.
بازی کودک سازماندهی، ساعت کار و وقت معین ندارد.
در بازی از کشمکش و پرخاش خبری نیست.

نگاههای موجود به بازی:
به طور کلی دو تصور نسبت به بازی وجود دارد
بازی برای سرگرمی و مشغول شدن کودک
یکی اینکه چون کودک مزاحم زندگی بزرگترهاست، بازی و اسباب بازی لازم است تا کودک را سرگرم کند. در زندگی امروزی غالباً هدف از بازی این است، در زندگی به سبک مدرنیسم هر ابزاری که به والدین کمک کند تا به برنامه های خود برسند، مفید تلقی می شود. منظور از برنامه، چیزهای ارزش زاست و ارزش، تولید پول است. برنامه هایی مثل کلاس رفتن، مدرک گرفتن، یادگیری، کار، کسب پول و خرج کردن آن، ایجاد رفاه، استراحت، ورزش و... ، ابزار این کار باید فراهم شود. کودک به هر نحوی باید مشغول شود تا والدین به کار خود برسند، به مهد کودک فرستاده شود، ساعتها به تماشای برنامه های تلویزیون بپردازد و ... ، یک نگاه به بازی این است.
بازی بستری برای بالندگی کودک
یک نوع نگاه هم این است که بازی و وسایل بازی باید کودک را رشد دهد، آموزنده باشد و باعث ارتقای کودک شوند. اتفاقا در این نوع نگاه برخلاف نگاه اول، والدین باید برای کودک وقت بیشتری بگذارند، مثلاً در یادگیری نقاشی، توجه از دور به کودک کافی نیست باید از نزدیک نظارت و آموزش انجام شود. در رویکرد رشددهندگیِ بازی شاید بهتر باشد به دو نیمرویکرد هم اشاره شود :
بازی یک فرایند متفاوت از فرایند اصلی زندگی کودک است. کودک زندگی می کند، بازی هم یک فرایند پشتیبان است.
کلاً زندگی کودکانه، بازی است. در واقع باید ابزارها و امکاناتی را فراهم کرد تا زندگی کودکانه کودک تسهیل شود. مثل اسباب و لوازمی که برای تسهیل زندگی بزرگترها وجود دارد. مثل اتومبیل که برای تسهیل حمل و نقل بکار می رود یا پول برای تسهیل ارتباطات و دانشگاه و مدرسه برای تسهیل سیستم آموزش. در مورد کودک هم باید اینگونه باشد، باید ابتدا فرایندهای زندگی کودک شناخته شده، سپس ابزارهای لازم برای تسهیل این فرایندها طراحی و ساخته شود. این ابزارها نباید زندگی کودک را به یک سمت خاص سوق دهد و نیاز کاذب ایجاد کند.کودک نیاز ندارد یک اتومبیل اسباب بازی داشته باشد که فقط عقب و جلو برود، این جزء فرایند زندگی کودک نیست. رویکرد باید به گونه ای باشد که نگاه رشد دهنده اسباب بازی، فرایند زندگی کودکانه را تسهیل کند و کودک از زندگی لذت ببرد، راحت باشد، بیاموزد، رشد کند، نه اینکه یک ابزار کاذب تولید شود. کودک نیاز دارد ساختن و خراب کردن را تجربه کند، انرژی خودش را تخلیه کند، شاد باشد، تشویق شود، سیستم محرک و پاسخ را بیازماید، با مفهوم شانس آشنا شود، برای سوالات خود درباره دنیای پیرامون پاسخ درست و قابل قبول بگیرد، قوانین طبیعت مثل جاذبه، مغناطیس و الکتریسیته را با آزمایش و بصورت شناختی بفهمد. به عنوان یک مثال ساده فهمیدن این نکته که تخم مرغ خام نمیچرخد، و تشخیص تخم مرغ خام و پخته با فرایند چرخش برای کودک لذت بخش است. شاید رویکرد درست این است که زندگی کودکانه پربار، آرام، ساده، شاد، مفید و رشد دهنده شود.
بطور خلاصه می توان گفت برای بازی دو رویکرد وجود دارد: یکی اینکه کودک برای آنکه مزاحم کار بقیه نشود، باید سرگرم شود. یک رویکرد دوم هم وجود دارد که اصل حاکم بر آن این است که بازی، زندگی کودکانه است. یک سری از مولفه های کودک باید رشد کند، بازی هم زندگی کودک است برای رسیدن به رشد و کمال. مشکلی که وجود دارد این است که فرد تا 30 سالگی، جدی زندگی نمیکند، در صورتیکه زندگی از لحظه تولد، جدی است. کودک باید از زمان تولد جدی زندگی کند و جدی گرفته شود، آنقدر که می تواند مسئولیت داشته باشد، آنقدر که می تواند در تصمیمات خود یا دیگران سهیم باشد. اسباب بازی نباید به معنی شوخی گرفتن زندگی کودک باشد وگرنه رویکرد سرگرمی تا آخر عمر ادامه پیدا می کند، کودک بزرگ می شود، اسباب بازیهایش هم بزرگ می شود، همه چیز برایش بازی قلمداد می شود، بازی در اینجا به معنی سرگرمی و سرگرمی همان لهو و لعبی است که در اسلام آمده است. بازی باید زندگی کودکانه باشد، اینکه پیامبر می فرماید وقتی سر و کارتان با کودکان می افتد باید مثل او رفتار کنید، یعنی مثل او کودکانه زندگی کنید، که این در زندگی امروزی بسیار سخت است. در گذشته همه کودکان با هم بازی می کردند و نیاز جدی به اسباب بازی وجود نداشت. کودک امروز در خانه اسیر است، بچگی نمیکند، فقط سرگرم است. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بین بچگی کردن و سرگرم بودن تفاوت وجود دارد. کودک امروز با چیپس و پفک و لپلپ سرگرم می شود. در واقع سر کار است. کودکان گذشته،کودکی جدی تری داشتند، مثلاً یک بچه 5 ساله فرفره می فروخت یا لواشکهایی که مادرش تهیه می کرد را در کوچه در بساطی که خودش ساخته بود، می فروخت. نیاز مالی مطرح نبود، فرایند خرید برایش لذت بخش بود. عروسک های امروزی هم با عروسک های گذشته فرق کرده است. کودکان قدیم خودشان برای عروسک خود لباس می دوختند، با سنگ و گل برای عروسکها خانه میساختند. مادر امروزی یک عروسک با چندین نوع لباس می خرد و فقط لباس آن را عوض می کند، با این کار در واقع کودک خرید و استفاده را یاد میگیرد و نه تولید و ارزشآفرینی و در نهایت تجمل گرایی را به کودکان یاد می دهند.
تعریف اسباب بازی
وسایل زندگی عبارت است از ابزار و وسایلی که زندگی را تسهیل می بخشد. به عنوان مثال برای حمل و نقل از چارپایان هم میتوان استفاده کرد ولی اتومبیل، حمل و نقل را آسان می کند. اسباب بازی هم با رویکرد دوم اینگونه تعریف می شود: ابزار و وسایلی که در زندگی کودکانه یا نیازها را برطرف می کند یا رفع نیازها را آسان می سازد. چون کودک فطرت پاک و دست نخورده ای دارد فطرتهای خدایی در وجودش بیشتر است. خلق کردن، بخشیدن و ... چنانچه بستر مناسب فراهم شود، این ویژگی ها بروز پیدا می کنند. برای ساختن، در زندگی واقعی کارگاه و طرح و نقشه لازم است، کودک هم به اقتضای خودش باید لوازم ساختن داشته باشد. مثلاً برای کاردستی کاغذ و قیچی یا برای ساخت خانه چوب و اره و لوازم دیگر در مقیاس کوچک. کودک به هدیه دادن بسیار علاقه دارد، برخلاف بزرگترها که در بخشیدن حساب و کتاب مالی را در نظر می گیرند. ارزش مالی برای کودک بی معنی است. دوست دارد تشویق شود، دیده شود. اسباب بازی عبارت است از ابزار و وسایلی که ویژگی های بالقوه درون کودک را به فعلیت می رساند، در جهت درست یا غلط. چون شیطنت هم وجود دارد که شامل غضب و وهم و غنا و شهوت می شود. بازی کامپیوتری هم اسباب بازی مجازی است که قوه واهمه را تقویت می کند و کودک خیالپرداز و متوهم بزرگ می شود، چون در محیط مجازی بازی محدودیتهای عالم واقعی وجود ندارد، ذهن کودک هم با آن شکل می گیرد. پسابزاری که باعث رفع نیاز یا تسهیل رفع نیازهای کودک می شود، اسباب بازی است. البته این تعریف یک تعریف قراردادی است، ممکن است تعریف علمی اسباب بازی چیز دیگری باشد.
ماهیت اسباب بازی
اسباب بازیهایی مثل اره پلاستیکی یا انبردست پلاستیکی یا وسایل خانه سازی می توانند نیاز کودک به ساختن را برطرف کنند. اسباب بازی های فکری هم می توانند رشد دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل یا عدم تعادل. البته کودک زیر هفت سال توانایی بازی های فکری را ندارد. در زیر هفت سال یک اسباب بازی خاص در بستر بازی مفهوم پیدا می کند، مثلاً یک عروسک ممکن است در یک بازی یک ابزار شیطنت یا سرگرمی باشد، اما در یک بازی دیگر با اندکی تغییر در ظاهر می شود ابزار رشد دهنده. اسباب بازی یک ابزار است یک قالب دارد و یک محتوا. خود قالب یک ساختار قالب دارد و یک محتوای قالب. ساختارهای قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخی قالب ها قالب های دارای محتوا هستند، مثلاً نرمافزارهای موزیکال که یک قالب هستند و محتوای آنها می تواند متفاوت باشد، اما اساساً یک محتوا دارد که موسیقی است و مشکل دارد. مثلاً در روش دیوید یک محتوا وجود دارد، محتوا برای برنامه ریزی استراتژیک، اطلاعات شرکت است که در روش دیوید اعمال و نتیجه گیری می شود. خود قالب یک ساختار دارد و یک محتوای قالب. که شناسایی عوامل داخلی را می طلبد. شناسایی عوامل داخلی یکی این است که خود ساختار دسته بندی دارد و دیگر اینکه عوامل داخلی، عوامل مالی و انسانی و ... هستند. در برخی موارد، خود قالب، محتوای مشکل دار دارد. مثلاً اسباب بازیهای شانسی. شانس یک محتوا است. مهم نیست سناریوی بازی چیست. می توان به ابزارهایی که قالب های مناسب دارند، محتواهای مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. کودک اسباب بازی را بصورت بسیط استفاده نمیکند. یک عروسک ممکن است در یک مجموعه بازی، مثل خاله بازی، یک کارکرد داشته باشد، عروسکی هم که در ویترین خانه قرار می گیرد، یک کارکرد دارد. هر دو عروسک یکسان هستند اما در ترکیب یا روش استفاده است که کارکرد مشخص می شود. برای بازی باید یک زیرساخت فراهم شود، کودک باید در داخل یک خانه بچگانه زندگی کودکانه داشته باشد، عروسکی هم که به این مجموعه افزوده می شود باید نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهمیت اسباب بازیهای در مقیاس واقعی در اینجاست که ترکیب بازی را برهم می زنند. باید ترکیب، شیوه و سبک بازی کودکانه را کلی درنظر بگیریم. این لزوماً درست نیست که مثلاً اگر در اسباب بازی building block مثلث را تبدیل به گنبد کردیم، اسباب بازی اسلامی می شود. باید بستری فراهم شود که ترکیب استفاده از اسباب بازیها کودک را به سمت درست بازی کردن یا به عبارتی زندگی کودکانه درست هدایت کند. آنگونه که در بزرگترها سبک زندگی طراحی می شود، در کودکان نیز باید سبک زندگی کودکانه طراحی شود. اولین چیزی که یک خانواده برای کودک تهیه می کند یک کمد ویترینی است که باید پر از اسباب بازی شود. اسباب بازیهای داخل ویترین هم نمیتواند از آن خارج شود. اگر ویترین به خانه تبدیل شود، فضا عوض می شود و هر اسباب بازی که در آن قرار دارد، تغییر کارکرد می دهد. اهمیت برخی چیزها در به هم زدن ترکیب است. اسباب بازیهای یکسان در بسترهای مختلف، کارکرد متفاوت دارند. برخی ابزارها قالب درستی ندارند و اصلاً در سبک زندگی درست، جایگاهی ندارند، مثل اسباب بازیهای موزیکال یا کارتون های تخیلی ولی برخی استفاده دوگانه دارند مثل عروسک و اتومبیل و والدین باید تمام توجه و اهتمام خود را برای انتخاب بهترین بازیها و اسباب بازیها برای کودکان خود به کار گیرند.
کاربرد بازیها در تفریح و شادابی است.
فعالیتی که با میل و اختیار و باهدف سرگرمی و تفریح در اوقات فراغت انجام می شود، بازی نام دارد. بنابر این تعریف، بازی دارای ویژگی های زیر است:
بازی، فعالیتی اختیاری است.
کودک می تواند آن را به دلخواه خود رها کند و به فعالیت دیگری بپردازد.
بازی برای کودک خوشایند، لذت بخش و سرگرم کننده است.
بازی کودک سازماندهی، ساعت کار و وقت معین ندارد.
در بازی از کشمکش و پرخاش خبری نیست.

نگاههای موجود به بازی:
به طور کلی دو تصور نسبت به بازی وجود دارد
بازی برای سرگرمی و مشغول شدن کودک
یکی اینکه چون کودک مزاحم زندگی بزرگترهاست، بازی و اسباب بازی لازم است تا کودک را سرگرم کند. در زندگی امروزی غالباً هدف از بازی این است، در زندگی به سبک مدرنیسم هر ابزاری که به والدین کمک کند تا به برنامه های خود برسند، مفید تلقی می شود. منظور از برنامه، چیزهای ارزش زاست و ارزش، تولید پول است. برنامه هایی مثل کلاس رفتن، مدرک گرفتن، یادگیری، کار، کسب پول و خرج کردن آن، ایجاد رفاه، استراحت، ورزش و... ، ابزار این کار باید فراهم شود. کودک به هر نحوی باید مشغول شود تا والدین به کار خود برسند، به مهد کودک فرستاده شود، ساعتها به تماشای برنامه های تلویزیون بپردازد و ... ، یک نگاه به بازی این است.
بازی بستری برای بالندگی کودک
یک نوع نگاه هم این است که بازی و وسایل بازی باید کودک را رشد دهد، آموزنده باشد و باعث ارتقای کودک شوند. اتفاقا در این نوع نگاه برخلاف نگاه اول، والدین باید برای کودک وقت بیشتری بگذارند، مثلاً در یادگیری نقاشی، توجه از دور به کودک کافی نیست باید از نزدیک نظارت و آموزش انجام شود. در رویکرد رشددهندگیِ بازی شاید بهتر باشد به دو نیمرویکرد هم اشاره شود :
بازی یک فرایند متفاوت از فرایند اصلی زندگی کودک است. کودک زندگی می کند، بازی هم یک فرایند پشتیبان است.
کلاً زندگی کودکانه، بازی است. در واقع باید ابزارها و امکاناتی را فراهم کرد تا زندگی کودکانه کودک تسهیل شود. مثل اسباب و لوازمی که برای تسهیل زندگی بزرگترها وجود دارد. مثل اتومبیل که برای تسهیل حمل و نقل بکار می رود یا پول برای تسهیل ارتباطات و دانشگاه و مدرسه برای تسهیل سیستم آموزش. در مورد کودک هم باید اینگونه باشد، باید ابتدا فرایندهای زندگی کودک شناخته شده، سپس ابزارهای لازم برای تسهیل این فرایندها طراحی و ساخته شود. این ابزارها نباید زندگی کودک را به یک سمت خاص سوق دهد و نیاز کاذب ایجاد کند.کودک نیاز ندارد یک اتومبیل اسباب بازی داشته باشد که فقط عقب و جلو برود، این جزء فرایند زندگی کودک نیست. رویکرد باید به گونه ای باشد که نگاه رشد دهنده اسباب بازی، فرایند زندگی کودکانه را تسهیل کند و کودک از زندگی لذت ببرد، راحت باشد، بیاموزد، رشد کند، نه اینکه یک ابزار کاذب تولید شود. کودک نیاز دارد ساختن و خراب کردن را تجربه کند، انرژی خودش را تخلیه کند، شاد باشد، تشویق شود، سیستم محرک و پاسخ را بیازماید، با مفهوم شانس آشنا شود، برای سوالات خود درباره دنیای پیرامون پاسخ درست و قابل قبول بگیرد، قوانین طبیعت مثل جاذبه، مغناطیس و الکتریسیته را با آزمایش و بصورت شناختی بفهمد. به عنوان یک مثال ساده فهمیدن این نکته که تخم مرغ خام نمیچرخد، و تشخیص تخم مرغ خام و پخته با فرایند چرخش برای کودک لذت بخش است. شاید رویکرد درست این است که زندگی کودکانه پربار، آرام، ساده، شاد، مفید و رشد دهنده شود.
بطور خلاصه می توان گفت برای بازی دو رویکرد وجود دارد: یکی اینکه کودک برای آنکه مزاحم کار بقیه نشود، باید سرگرم شود. یک رویکرد دوم هم وجود دارد که اصل حاکم بر آن این است که بازی، زندگی کودکانه است. یک سری از مولفه های کودک باید رشد کند، بازی هم زندگی کودک است برای رسیدن به رشد و کمال. مشکلی که وجود دارد این است که فرد تا 30 سالگی، جدی زندگی نمیکند، در صورتیکه زندگی از لحظه تولد، جدی است. کودک باید از زمان تولد جدی زندگی کند و جدی گرفته شود، آنقدر که می تواند مسئولیت داشته باشد، آنقدر که می تواند در تصمیمات خود یا دیگران سهیم باشد. اسباب بازی نباید به معنی شوخی گرفتن زندگی کودک باشد وگرنه رویکرد سرگرمی تا آخر عمر ادامه پیدا می کند، کودک بزرگ می شود، اسباب بازیهایش هم بزرگ می شود، همه چیز برایش بازی قلمداد می شود، بازی در اینجا به معنی سرگرمی و سرگرمی همان لهو و لعبی است که در اسلام آمده است. بازی باید زندگی کودکانه باشد، اینکه پیامبر می فرماید وقتی سر و کارتان با کودکان می افتد باید مثل او رفتار کنید، یعنی مثل او کودکانه زندگی کنید، که این در زندگی امروزی بسیار سخت است. در گذشته همه کودکان با هم بازی می کردند و نیاز جدی به اسباب بازی وجود نداشت. کودک امروز در خانه اسیر است، بچگی نمیکند، فقط سرگرم است. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بین بچگی کردن و سرگرم بودن تفاوت وجود دارد. کودک امروز با چیپس و پفک و لپلپ سرگرم می شود. در واقع سر کار است. کودکان گذشته،کودکی جدی تری داشتند، مثلاً یک بچه 5 ساله فرفره می فروخت یا لواشکهایی که مادرش تهیه می کرد را در کوچه در بساطی که خودش ساخته بود، می فروخت. نیاز مالی مطرح نبود، فرایند خرید برایش لذت بخش بود. عروسک های امروزی هم با عروسک های گذشته فرق کرده است. کودکان قدیم خودشان برای عروسک خود لباس می دوختند، با سنگ و گل برای عروسکها خانه میساختند. مادر امروزی یک عروسک با چندین نوع لباس می خرد و فقط لباس آن را عوض می کند، با این کار در واقع کودک خرید و استفاده را یاد میگیرد و نه تولید و ارزشآفرینی و در نهایت تجمل گرایی را به کودکان یاد می دهند.
تعریف اسباب بازی
وسایل زندگی عبارت است از ابزار و وسایلی که زندگی را تسهیل می بخشد. به عنوان مثال برای حمل و نقل از چارپایان هم میتوان استفاده کرد ولی اتومبیل، حمل و نقل را آسان می کند. اسباب بازی هم با رویکرد دوم اینگونه تعریف می شود: ابزار و وسایلی که در زندگی کودکانه یا نیازها را برطرف می کند یا رفع نیازها را آسان می سازد. چون کودک فطرت پاک و دست نخورده ای دارد فطرتهای خدایی در وجودش بیشتر است. خلق کردن، بخشیدن و ... چنانچه بستر مناسب فراهم شود، این ویژگی ها بروز پیدا می کنند. برای ساختن، در زندگی واقعی کارگاه و طرح و نقشه لازم است، کودک هم به اقتضای خودش باید لوازم ساختن داشته باشد. مثلاً برای کاردستی کاغذ و قیچی یا برای ساخت خانه چوب و اره و لوازم دیگر در مقیاس کوچک. کودک به هدیه دادن بسیار علاقه دارد، برخلاف بزرگترها که در بخشیدن حساب و کتاب مالی را در نظر می گیرند. ارزش مالی برای کودک بی معنی است. دوست دارد تشویق شود، دیده شود. اسباب بازی عبارت است از ابزار و وسایلی که ویژگی های بالقوه درون کودک را به فعلیت می رساند، در جهت درست یا غلط. چون شیطنت هم وجود دارد که شامل غضب و وهم و غنا و شهوت می شود. بازی کامپیوتری هم اسباب بازی مجازی است که قوه واهمه را تقویت می کند و کودک خیالپرداز و متوهم بزرگ می شود، چون در محیط مجازی بازی محدودیتهای عالم واقعی وجود ندارد، ذهن کودک هم با آن شکل می گیرد. پسابزاری که باعث رفع نیاز یا تسهیل رفع نیازهای کودک می شود، اسباب بازی است. البته این تعریف یک تعریف قراردادی است، ممکن است تعریف علمی اسباب بازی چیز دیگری باشد.
ماهیت اسباب بازی
اسباب بازیهایی مثل اره پلاستیکی یا انبردست پلاستیکی یا وسایل خانه سازی می توانند نیاز کودک به ساختن را برطرف کنند. اسباب بازی های فکری هم می توانند رشد دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل یا عدم تعادل. البته کودک زیر هفت سال توانایی بازی های فکری را ندارد. در زیر هفت سال یک اسباب بازی خاص در بستر بازی مفهوم پیدا می کند، مثلاً یک عروسک ممکن است در یک بازی یک ابزار شیطنت یا سرگرمی باشد، اما در یک بازی دیگر با اندکی تغییر در ظاهر می شود ابزار رشد دهنده. اسباب بازی یک ابزار است یک قالب دارد و یک محتوا. خود قالب یک ساختار قالب دارد و یک محتوای قالب. ساختارهای قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخی قالب ها قالب های دارای محتوا هستند، مثلاً نرمافزارهای موزیکال که یک قالب هستند و محتوای آنها می تواند متفاوت باشد، اما اساساً یک محتوا دارد که موسیقی است و مشکل دارد. مثلاً در روش دیوید یک محتوا وجود دارد، محتوا برای برنامه ریزی استراتژیک، اطلاعات شرکت است که در روش دیوید اعمال و نتیجه گیری می شود. خود قالب یک ساختار دارد و یک محتوای قالب. که شناسایی عوامل داخلی را می طلبد. شناسایی عوامل داخلی یکی این است که خود ساختار دسته بندی دارد و دیگر اینکه عوامل داخلی، عوامل مالی و انسانی و ... هستند. در برخی موارد، خود قالب، محتوای مشکل دار دارد. مثلاً اسباب بازیهای شانسی. شانس یک محتوا است. مهم نیست سناریوی بازی چیست. می توان به ابزارهایی که قالب های مناسب دارند، محتواهای مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. کودک اسباب بازی را بصورت بسیط استفاده نمیکند. یک عروسک ممکن است در یک مجموعه بازی، مثل خاله بازی، یک کارکرد داشته باشد، عروسکی هم که در ویترین خانه قرار می گیرد، یک کارکرد دارد. هر دو عروسک یکسان هستند اما در ترکیب یا روش استفاده است که کارکرد مشخص می شود. برای بازی باید یک زیرساخت فراهم شود، کودک باید در داخل یک خانه بچگانه زندگی کودکانه داشته باشد، عروسکی هم که به این مجموعه افزوده می شود باید نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهمیت اسباب بازیهای در مقیاس واقعی در اینجاست که ترکیب بازی را برهم می زنند. باید ترکیب، شیوه و سبک بازی کودکانه را کلی درنظر بگیریم. این لزوماً درست نیست که مثلاً اگر در اسباب بازی building block مثلث را تبدیل به گنبد کردیم، اسباب بازی اسلامی می شود. باید بستری فراهم شود که ترکیب استفاده از اسباب بازیها کودک را به سمت درست بازی کردن یا به عبارتی زندگی کودکانه درست هدایت کند. آنگونه که در بزرگترها سبک زندگی طراحی می شود، در کودکان نیز باید سبک زندگی کودکانه طراحی شود. اولین چیزی که یک خانواده برای کودک تهیه می کند یک کمد ویترینی است که باید پر از اسباب بازی شود. اسباب بازیهای داخل ویترین هم نمیتواند از آن خارج شود. اگر ویترین به خانه تبدیل شود، فضا عوض می شود و هر اسباب بازی که در آن قرار دارد، تغییر کارکرد می دهد. اهمیت برخی چیزها در به هم زدن ترکیب است. اسباب بازیهای یکسان در بسترهای مختلف، کارکرد متفاوت دارند. برخی ابزارها قالب درستی ندارند و اصلاً در سبک زندگی درست، جایگاهی ندارند، مثل اسباب بازیهای موزیکال یا کارتون های تخیلی ولی برخی استفاده دوگانه دارند مثل عروسک و اتومبیل و والدین باید تمام توجه و اهتمام خود را برای انتخاب بهترین بازیها و اسباب بازیها برای کودکان خود به کار گیرند.
کاربرد بازیها در تفریح و شادابی است.
ساعت : 12:18 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی